متد لوژی نقد(2)

بشر از دیر باز جهان اطراف خود را با اندازه هایی که در ذهن خود داشت نقد میکرد این نقد هم کمی بود وهم کیفی . برای نقد کمیتها /ازواژگانی چون بزرگتر کوچکتر دورتر نزدیتر بالاتر وپایینترو......استفاده میکرده است معمولا باصطلاح بان حالت تفضیلی میگوییم وبرای نقد کیفیتها از واژگان بهتر وبدتر زیباتر و زشتتر استفاده میکردند بعدا که در قرن گذشته مبنای استانداردوزن و طول و..... بوجود آمدند مردم دقیقا یه اندازهگیری کمیتها پرداختند بشر سعی وتلاش برای استاندارد کردن کیفیتست واین کارها را درموردعباراتی تقریبا نامفهوم و کیفی انجام میدهد .آوردن کیفیتها به پهنه ی کمیت کار استانداردهاست.
نقد ماهیتا از کمیت استفاده کرده وبرای شناخت بیشترجهان وتثبیت شناخت خود از کمیتها سود میبرد (شناخت از راه مطابقت) تلاش دارد کیفیتها مثل هنررا هم بشناسد درحال حاضر قویترین ابزارش نظریه های فرویدو پیروانش است که نادانسته گاهی باو ناسزاهم میگویند چون بیشتر تلاش وی در راه شناخت روحیات مکنون انسانست نظریات فروید دارای دوارزش شده است از طرفی بشناخت هنر به ناقدان کمک نسبی میکند ومورد تحسین آنان واقع میشود واز طرفی با شناخت نسبی روح باورهای کهن برخی را فرو میریزد وازین بابت در پیشگاه روح گرایان مورد سرزنش قرار میگیرد ..

ادامه دارد..............