- شاعران
- مهدی یوسفی لولی وش
- دفتر شعر سادیسم
- شعر سادیسم 1 | مهدی یوسفی لولی وش | شعر ایران
مهدی یوسفی لولی وش
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
سادیسم 1
وقتی که بند بند ِ دلت پاره پاره است
رفتن همیشه ساده ترین راه چاره است
رفتی که بندهای دلت را رفو کنی
با عطر ِ تازه ی بدنی گفتگو کنی
رفتی و پشت خاطره ها از وسط شکست
رفتی خزر به گوشه ی چشمان من نشست
گفتم که شعر بی تو شعورش نمی رسد
مانند مرده ای که به گورش نمی رسد
یک کرم ِ بد بیار شدم توی پیله اش
مانند کودکی که فنا رفت تیله اش
هی بغض کودکانه ی خود را فشرده ام
تنها سکوت کردم و هی حرف خورده ام
هر چه غرور کهنه ی من بیشتر شکست
هی شال ِ رفتنت به سرت سفت تر نشست
یادش بخیر دلهره ی اتفاق ها !
یادش بخیر شرجی ِ لحن ِ اتاق ها
مردی میان عشق و جنونش لمیده بود
یک زن میان شرم و تب ِ اشتیاق ها
او با تمام شهر سرم شرط بسته بود
من با خدای شهر شکستم جناق ها
گفتم که " شهر بی تو مرا حبس می شود "
آنجای لق ِ هرچه خبرچین ، کلاغ ها
آه از کلاغ ها که مرا از دلت گرفت
چشمت به جاده بود و ُ فقط خنده ات گرفت
نفرین به جاده ها که تو را مست کرده اند
نفرین به هرچه با من از این دست کرده اند
" ترسم که اشک در غم ما پرده در شود "
بگذار ساده تر بنویسم اگر شود
می ترسم اینکه اشک بیفتد به جان من
شل تر شود زبانه ی قفل ِ دهان من
میترسم اینکه راز دلم بر ملا شود
می ترسم اسم رمز تو در شعر وا شود
می ترسم اینکه مرهم بال کسی شوی
می ترسم اینکه نیت ِ فال کسی شوی
می ترسم آه دختر ِ شعر و شلیل و شیر
می ترسم آه دختر وحشی ِ برج ِ شیر !
رفتی و قلب عاشق خود را که کندی و ....
رفتی تمام پنجره ها را ببندی و ...
من هم به ریش سادگی خود بخندم و ....
تنها درون خستگی خود بگندم و ...
دیدم که آسمان تو از سهم من جداست
فهمیدم آسمان ِ تو جای
ستاره هاست .... !
کاربرانی که این شعر را خواندند
مینا آقازاده (10 /02/ 1394) | سرخوش پارسا (10 /02/ 1394) | رضا کنی (11 /02/ 1394) | مهناز چالاکی (11 /02/ 1394) | کمال حسینیان (11 /02/ 1394) | مهدی یوسفی لولی وش (12 /02/ 1394) | رضا رحیق (12 /02/ 1394) | دادا بیلوردی (15 /02/ 1394) | منوچهر منوچهری(بیدل) (15 /02/ 1394) | حامد زرین قلمی (16 /02/ 1394) | ابراهیم سبحانی (16 /02/ 1394) | احمد البرز (17 /02/ 1394) | رضا شیخ فلاح لنگرودی (19 /02/ 1394) | اله یار خادمیان (19 /02/ 1394) | سمانه تیموریان (آسمان) (20 /02/ 1394) | طارق خراسانی (21 /02/ 1394) | عبداله رشیدی (22 /02/ 1394) | اعظم جعفری (03 /03/ 1394) | بنیامین پورحسن (07 /03/ 1394) | مه سیما عظیمی (10 /03/ 1394) | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (15 /03/ 1394) | حسین دلجویی (16 /03/ 1394) | امیر عاجلو (17 /05/ 1394) | مجتبی جلالتی (07 /01/ 1399) | مرتضی دولت ابادی (20 /02/ 1399) | محمد مولوی (11 /03/ 1399) | امیرحسام زمانیان (03 /06/ 1399) | سیدیحیی حسینی (13 /09/ 1401) |
رای برای این شعر
نظر 22
-
سرخوش پارسا 11 اردیبهشت 1394 00:00
سلام جناب یوسفی
دستتان بی بلا
چقدر لذت بردم از این همه شاعرانگی
عزیزمی
-
مهناز چالاکی 11 اردیبهشت 1394 07:07
سلام وصد سلام به جناب لولی وش بزرگوار
فوق العاده زیباست
رفتی و قلب عاشق خود را که کندی و ....
رفتی تمام پنجره ها را ببندی و ...
من هم به ریش سادگی خود بخندم و ....
تنها درون خستگی خود بگندم و ...
قلمتان جاوید -
کمال حسینیان 11 اردیبهشت 1394 11:58
سلام و درود بر داداش و استاد عزیزم
ممنون که لذت خوانش این همه زیبایی هنر و ادب را مهمان مان کردید
پاینده باشید
-
رضا رحیق 12 اردیبهشت 1394 18:48
شاعرانگی لولی وش را همواره ستوده ام ... شاعر شعورت را نوشیدم و لذت بردم ... الهی همواره سلامت و شادکام باشی برادرم
-
-
منوچهر منوچهری(بیدل) 15 اردیبهشت 1394 12:36
استاد دلم جناب لولی وش چه عجب شمارو زیبارت کردیم من که لذت بردم گل بران میزارم عزیز من یه روز نهار بیا خونه زنگ بزن میخوام بره بکشم ارسال نبود اینجا نوشتم
-
-
حامد زرین قلمی 16 اردیبهشت 1394 12:53
دوست بسیار عزیزم
استاد عزیز
مثل همیشه سروده بسیار زیبایی خواندم
به سایت خودت خوش آمدی
-
احمد البرز 17 اردیبهشت 1394 10:53
سلام
مهدی عزیز
این واژه زیباست از بس همه جا بکار رفته گر چه زیباست ولی بعضی از شعر ها بیشتر از زیباست
آغاز شعر مرا همراه خود نگه داشت تا آسمان ستاره ها
واقعا دست مریزاد -
رضا شیخ فلاح لنگرودی 19 اردیبهشت 1394 18:53
عزیز دلم
جناب لولی وش
بهره مند شدم از این مثنوی زیبا
دستت بی بلا -
اله یار خادمیان 19 اردیبهشت 1394 22:41
باسلا م و درود نوشیدم از صهبای اندیشه و تراوش قلم مقدس شما قابل ستایش است
موفق و مویدو منصور و جاودانه باشی خرم بسرایی طیب الله -
حسین دلجویی 16 خرداد 1394 20:07
درود بر جناب یوسفی عزیز ،لولی وش بزرگوارم
مهمان فراز اندیشه گیرا و رقص قلم زیباتون بودم ،مهدی جان....
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن
ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن
آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
آه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن
خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن
خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی که نه
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن
عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن
حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن.
؟؟؟؟
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بابک وفایی
در06 /02/ 1343 -
عبدالرشید حمیدی
در06 /02/ 1369 -
بهزاد فروزنده
در06 /02/ 1385
نقد 1
مرتضی دولت ابادی 20 اردیبهشت 1399 07:08
مثنوی گیرا و جذاب بود. آفرین برشما