ابراهیم دل
در جهانی دیگرم وقتی درآغوش تو ام
چون مقیم کوثرم وقتی در آغوش تو ام
گر زلیخایی کنی من را به چاه عشق خود
یوسف پیغمبرم وقتی در آغوش تو ام
بوده ام سرباز صفر پادگان عشق تو
واقعاً سرلشکرم وقتی در آغوش تو ام
کهکشان راه شیریّ ِ منی در آسمان
همچو دُبّ ِ اکبرم وقتی در آغوش تو ام
جز به توصیف جمال تو نمی رقصد قلم
شاعری جادو گرم وقتی در آغوش تو ام
چون صدف آغوش بگشا لحظه ای بر روی من
تا که بینی گوهرم وقتی در آغوش تو ام
خیل بت ها را شکستم گر به "ابراهیم" دل
بت تراشم "آذرم" وقتی در آغوش تو ام
بوده ام عمری رها از های و هوی روزگار
من "رها"ی دیگرم وقتی در آغوش تو ام
علی میرزائی "رها"
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 1
محمدرضا کوزه گر کالجی 30 آبان 1397 07:25
سلام
زیبا سرودید.شعری سرشار از تشبیهات بکر و بدیع