3 Stars

دقیقه ی نود

ارسال شده در تاریخ : 16 آذر 1397 | شماره ثبت : H946993

دقیقه ی نود
نجوای برگ های خزان دیده با نسیم
با گوشم آشناست که عمری خزانیم
گشتم جدا ز شاخه در آغاز غنچگی
خیری ندیده ام ز بهار جوانیم
بودم چمن برای جوانان کشورم
سهمی نه از چمن نه ز جام جهانیم
دامن کشان رسیده ام اکنون به قله ای
موسی صفت نظاره کنم تا شبانیم
در چارچوب صحنه ی شطرنج زندگی
بودم پیاده ای که نبودی نشانیم
تیپا چو سنگ خور ده ام از شاه و از وزیر
ای اسب همتی که به ساحل رسانیم
دیگر نمانده پنجره ای باز رو به من
غیر از دقیقه ی نود زندگانیم
دارد (رها) امید چو بازی تمام شد
دست مرا بگیری و از در نرانیم
علی میرزائی (رها)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 126 نفر 156 بار خواندند
علی میرزایی (18 /09/ 1397)   | ویکتوریا اسفندیاری (19 /09/ 1397)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا