امید شفا نیست
تا در دل ما درد فراوان و دوا نیست
با درد بسازیم که امید شفا نیست
هر روز بلا پشت بلایی دگر آید
دردا که دگر دفع بلا کار دعا نیست
دنیا شده نا امن و جوامع شده فاسد
در چشم حریصان اثر از شرم و حیا نیست
بر سفره ی خالی نتوان شکر خدا کرد
در ذهن پریشان شده پندار خدا نیست
ما غمزدگانیم،به دریای مصیبت
یک روز نشد تا که ببینیم عزا نیست
مهمان منند اشک و غم و درد شبانه
تا صبح امیدی به شب تار"رها" نیست
علی میرزائی"رها"
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5