3 Stars

تسلیم دل

ارسال شده در تاریخ : 30 دی 1397 | شماره ثبت : H947244

تسلیم دل
چرا تسلیم دل این عقل بی تدبیر شد ما را
که خاک کوی تو این گونه دامنگیر شد مارا
ندارم چون امید وصل تو با درد می سازم
نگاه گرم و راز آلود تو اکسیر شد مارا
دل ما با جنون آغشته از روز ازل بوده است
که راه عشق پر پیچ و خمت تقدیر شد ما را
ز عشقت قصری از غم ساختم در سر زمین دل
که هر موی تو در این قصر یک زنجیر شد ما را
بسی شب ها به خوابم آمدی سرو سهی قامت
که هر دیدار تو یک خواب بی تعبیر شد مارا
به عمری سوختم از آن چه نامش زندگانی بود
نه تنها جسم و جان فرسود دل هم پیر شد ما را
چه شب هایی خیالت در سرم چشمم به اختر ها
دعا های شب من نیز بی تاثیر شد ما را
"رها"طبع بلندت مایه ی بی حاصلی گردید
که آه نیمه شب ها ناله ی شبگیر شد ما را
علی میرزائی "رها"

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 126 نفر 167 بار خواندند

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا