محبت پنهان
در انتخاب تو ای ماه اشتباه نکردم
دو روز مانده ی عمر خودم تباه نکردم
در انتظار تو ماندم و بی قرار تو بودم
هزار درد کشیدم ولی گناه نکردم
مرا نوید تو دادی ز عشق خانه بر انداز
خوشا که در نظرت خویش بی پناه نکردم
ز مهربانی و لطفت که سال ها به دلم بود
چو شمع آب شدم خویش روسیاه نکردم
تویی چو آینه ای در خیالم ای مه زیبا
به جز دو جشم تو هرگز نگاه ماه نکردم
تو هدیه ای که ز سوی خدای قسمت من شد
چه سجده ها که به در گاه او پگاه نکردم
منم پیاده ی شطرنج روزگار و زمانه
که التماس به فیل و وزیر و شاه نکردم
سکوت کردم و فریاد ماند و بغض گلویم
و ناله های شب من که غیر آه نکردم
"رها" و یاس سفیدی، رمیده زادم و عالم
قسم به چشم سیاهت به کس نگاه نکردم
علی میرزائی"رها"
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5