زوزه باد چون ناله جغد شوم
از میان روزنهها
به درون خانه پیچید
و ذهن مرا در چنبرهی خود
سخت فشرد
ترسی گنگ
در دلم کاشت
درب خانه
محکم بهم خورد
صدای پایی
از کوچه آمد
دلم فروریخت
فریاد در گلویم شکست
در جا ایستاده
خشکیدم
تنها گوشهایم
آنهم فقط
صدای پایی
که داشت دور میشد را
میشنید
آن صدا
برای همیشه
درجانم
باقی ماند
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5