- شاعران
- محمد جوکار
- دفتر شعر یاس خیال
- شعر خواب های پرتقالی | محمد جوکار | شعر ایران
آخرین اشعار
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
خواب های پرتقالی
بیا تعبیر کن این خواب های پرتقالی را
و پرکن فاصله ها را و آغوش خیالی را
بیا لبریز کن ، از نغمه ی گرم چکاوک ها
سکوت بی چراغ کوچه های این حوالی را
و با حس نهفته در شکوه خنده ی شیرین
تداعی کن کمی ، لبخند بانوی شمالی را
غزلهایم پر است از ردپای بغض های خیس
بهانه میکنم هر لحظه ، نیمکت های خالی را
رفیق خاطرات من شده ، یک فندک و سیگار
تصور میکنم ، دیدارهای احتمالی را
و احساس خوش جامانده از بوی خوش باران
مرور بی تو بودن های تقویم جلالی را
جواب بغض های بی امانم را ندادی و
چرا... آیا ... و پاسخ های هرگونه سوالی را؟
ببین در کوچه ی دلواپسی "یاس خیال" م را
و دلتنگی ماهی قرمز تنگ سفالی را
بیا با من بمان ، تا انتهای قصه های عشق
ترنم کن کمی با من ، تو اشعار غزالی را
م.ج.یاس خیال 1394.09.09
کاربرانی که این شعر را خواندند
کمال حسینیان (09 /09/ 1394) | نسرین قلندری (09 /09/ 1394) | علیرضا خسروی (10 /09/ 1394) | رضا محمدصالحی (10 /09/ 1394) | کرم عرب عامری (10 /09/ 1394) | منوچهر منوچهری(بیدل) (10 /09/ 1394) | مهدی صادقی مود (10 /09/ 1394) | حامد بهنام (11 /09/ 1394) | محمد جوکار (11 /09/ 1394) | محسن بیاتیان (11 /09/ 1394) | ستاره اسفندیاری (14 /12/ 1394) |
رای برای این شعر
نظر 15
-
کمال حسینیان 09 آذر 1394 22:20
رفیق خاطرات من شده ، یک فندک و سیگار
تصور میکنم ، دیدارهای احتمـــــــــــالی را
و احساس خوش جامانده از بوی خوش باران
مرور بی تو بـــــــــودن های تقویم جلالی را
جواب بغض های بی امانــــــــم را ندادی و
چرا... آیا ... و پاسخ های هرگونه سوالی را؟
درود بر برادر و استاد ارجمندم
کاش دوباره فرستی بود تا این ناب سروده را از زبان خودتان می شنیدم
کلامی در خور این غزل تابناک ندارم استاد
فقط تقدیم تان از حزن نوشته هایم :
شود از تو آیا تمنا کنم ؟
به دردِ خود عشقت مداوا کنم
به شوقِ لب و چشم عصیانگرت
میِ غمگساری مهیّا کنم
به عشقت چنانم اسیرِ اسیر
یقین حاصلِ دیده دریا کنم
اگرچه خدا هم به فکرم نبود
خدایا خدایا خدایا کنم
به مهر آمدی چون صفای بهار
خزان را بهاری مصفّا کنم
تو فانوسِ شب های تارم شدی
چو آیینه من هم تجلا کنم
به بد نامی افتاده ام در رهت
چگونه خودم را مبرّا کنم
قرارِ دلِ بی قرارم تویی
شراب لبت را به مینا کنم
بیا مستی ام را به سرکش تو هم
که غم گشته لبریز و غوغا کنم
به اهریمنِ غم نشانت بگو
جهنم به لطف اهورا کنم
«حزینم» دوباره به خلوت نشست
چنان سایه من هم تماشا کنم
بمیرم به دریای عشقت اگر
نشاید دمی رو به صحرا کنم
به سوزِ عطشناکِ عشقت ببین
به آهی بخار، آبِ دریا کنم
کمال حسینیان (حزین)
-
محمد جوکار 11 آذر 1394 02:58
درودها بر استاد مهرم جناب حسینیان عزیز
سپاس از مهر همواره و حضور ارزشمندتان
و ممنون از غزل بسیار زیبایتان
بمانید با مهر تا مهر
-
-
نسرین قلندری 09 آذر 1394 22:29
غزلهایم پر است از ازدحام بغض های خیس
بهانه میکنم هر لحظه ، نیمکت های خالی را
بی نهایت درود قلمتان به شور پر ترنم.-
محمد جوکار 11 آذر 1394 02:59
درودتان باد مهربانو قلندری عزیز
مقدمتان گلباران
به کلبه ی اندیشه و احساسم خوش آمدید
مهرتان افزون
-
-
-
-
محمد جوکار 11 آذر 1394 03:03
همیشه درود بر جناب عرب عامری عزیز
مهر حضورتان مایه ی مباهات است
پاینده باشید
-
-
-
محمد جوکار 11 آذر 1394 03:04
همیشه درود بر استاد منوچهری عزیز
حضور همواره مهربان تان مایه ی افتخار است
مانا مانید به دوستی
-
-
مهدی صادقی مود 10 آذر 1394 20:31
سلام بر جناب جوکار عزیز
خیلی قشنگ و استادانه
احسنت
لذت بردم
رفیق خاطرات من شده ، یک فندک و سیگار
تصور میکنم ، دیدارهای احتمـــــــــــالی را
و احساس خوش جامانده از بوی خوش باران
مرور بی تو بـــــــــودن های تقویم جلالی را-
محمد جوکار 11 آذر 1394 03:06
درودتان باد جناب صادقی عزیز
مقدمتان گلباران
به کلبه ی احساسم خوش آمدید
سپاس بر خوانش مهربانتان
مهرتان افزون
-
-
مهدی صادقی مود 12 آذر 1394 22:27
دوباره آمدم خوندم و لذت بردم
نمیشه بیت اول رو درصفحه اول سایت دید و کلیک نکرد
درود بر شما جناب جوکار عزیز
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
زهرا وحیدزاده
در10 /01/ 1339 -
فرهاد گنجیه
در10 /01/ 1364 -
مجید همایون
در10 /01/ 1348 -
علی کیهانی
در10 /01/ 1358 -
کرامت یزدانی(اشک)
در10 /01/ 1350 -
Sara Arandan
در10 /01/ 1360 -
اریا عینی
در10 /01/ 1384 -
کامران شاه علی
در10 /01/ 1342
نقد 2
رضا محمدصالحی 10 آذر 1394 15:44
سلام جناب جوکار عزیز
دست مریزاد ... زیباست با تصویر سازیها و خیال انگیزی خوب
جاهایی از وزن خارج شده اید مثل مصرع های 2 و16
در مصرع دوم همنشینی/ رویا و خیال / قشنگ نیست به خصوص ترکیب رویای خیالی نوعی حشو به نظر می آد
بیت دوم چون ارتباط عمودی با بیت اول نداره معنی کامل نشده یعنی /میان کوچه های آفتاب این حوالی را/ چی ؟
بیت سوم در عوض خیلی زیباست :
و با حس نهفته در شکوه خنده ی شیرین
تداعی کن کمی ، لبخند بانــوی شمالی را
و این بیت :
غزلهایم پر است از ازدحام بغض های خیس
بهانه میکنم هر لحظه ، نیمکت های خالی را
/پراست و ازدحام/ تقریباً معنای یکسانی دارند و میشد یکیشون بیاد
این بیت هم زیباست :
و احساس خوش جامانده از بوی خوش باران
مرور بی تو بـــــــــودن های تقویم جلالی را
با ارادت و مهر
محمد جوکار 11 آذر 1394 02:56
درودت باد جناب محمد صالحی عزیز
به نکات زیبایی اشاره فرمودید
کمی با شتاب سروده شده بود و نیاز به ویرایش مجدد داشت
سپاس بر ظرافت نگاهتان
مانا مانید به مهر