باید امشب خلوتم را ، زیر بارانت بشویم
باید امشب با ردیف چشم تو ، شعری بگویم
ناگهان در کوچه می پیچد ، صدای اشکهایم
و تو را از دور می بینم ، که می آیی بسویم
مینوازی نغمه ی مضراب جاوید دلم را
انتهای التهابم ، می نشینی روبرویم
هی نگاهت می کنم ، هی قهوه میریزی برایم
شانه ام میلرزد و هی میخزم ، در آرزویم
سهمم از یلدای بی پایان شبهای جدایی
بغض های ناتمامی که ، نشسته در گلویم
آه ای لیلی ترین شهزاده ی رویای خیسم
آه ای باران ترین آهنگ عشق و های و هویم
در درازای هزار و یک شب "یاس خیال"م
باش ای بانوی شرقی ، شهرزاد قصه گویم
باید امشب در سکوت لحظه های بیقراری
سر بروی شانه ات بگذارم و از "تو" بگویم.
م.ج.یاس خیال 1395.08.03
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 12
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 12 آبان 1395 03:43
درودها جناب جوکار گرانقدر و عزیز
محمد جوکار 12 آبان 1395 23:42
درود و سپاس بر حضور ارزشمندتان دوست گرانقدرم جناب مطلوبی عزیز
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 12 آبان 1395 19:42
درودها
محمد جوکار 12 آبان 1395 23:43
درود و سپاس بر مهر حضورتان
پرستش مددی 12 آبان 1395 19:59
عرض ادب استاد گرانقدر
درودتان باد
قلمتان جاودان
محمد جوکار 12 آبان 1395 23:44
درودها مهربانو مددی عزیز
سپاس که هستید و می نوازیدم به مهر
حمیدرضا عبدلی 13 آبان 1395 07:15
با سلام استاد بزرگوار بسیار عالی
محمد جوکار 14 آبان 1395 00:22
درودت باد دوست گرانقدرم جناب عبدلی عزیز
سپاس بر مهر حضورت
مانا مانی به مهر
طارق خراسانی 14 آبان 1395 17:12
سلام ودرود بر حضرت دوست
مانند همیشه فاخر ونغز و زیبا سروده اید .
درپناه خداوند سبحان سلامت بمانید و بسرایید
محمد جوکار 14 آبان 1395 23:46
درودها بر دوست بزرگوارم جناب استاد خراسانی گرانمهر
سپاس بر حضور ارزشمند و مهرنوازی همواره ات
روزگارت شکرگون و فرخنده
حسن کریمی 15 آبان 1395 00:07
درود بر شما جناب جو کار غزل نغز ودلنشینی از شما خواندم ومحظوظ گشتم پاینده باینده باشید
سیده مریم جعفری 15 آبان 1395 23:42
درود تان استاد گرامی
تغزل زیبایی را به نظم قلم زدید.
هماره موفق باشید و سرفراز.