عشق ، آتشکده ی بغض غزلگویان است
عشق ، بی تاب ترین برزخ بی پایان است
عشق ، آیینه ی حیرانی دلسوختگان
عشق ، دیباچه ی پروانگی مستان است
عشق ، اندوه عظیمی ست ، پر از دلتنگی
عشق ، بازیگر خلوتکده ی رندان است
زمزم عشق ، تجلی گه دلدادگی و
شور آواز تپش های دل سوزان است
عشق زخمی ست که در حنجره ی ثانیه هاست
عشق رازی ست که در پنجره ها پنهان است
عشق ، سجاده ی ممنوعه ترین وسوسه هاست
پیچ و تابی ست که در زلف پریرویان است
معبد عشق ، پر از رایحه ی شب بوهاست
کنج محراب غزل ، خلوت مهرویان است
عشق ، فواره ی رویای شقایق در باد
تپش دلهره ، در بدرقه ی باران است
عشق ، پاینده ترین حسرت بغض آلود ِ
آخرین رهگذر کوچه ی پاییزان است
اشک ِ سربسته ترین قصه ی رسوایی دل
راز شوریدگی عاشق سرگردان است
در تب آلوده ترین مرثیه ی "یاس خیال"
بخدا سهم من از عشق فقط تاوان است
محمد جوکار "یاس خیال " 1396.04.01
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
حمیدرضا عبدلی 06 تیر 1396 01:20
با سلام استاد غزیز ممنونم بسیار زیبا
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 06 تیر 1396 01:41
درود بر شما
دستمریزاد
قلم زیبایتان همیشه نویسا
حامد سنگچولی 08 تیر 1396 05:51
درود فراوان خدمت استاد جوکار عزیز غزلی زیبا از احساس ناب و بی نظیرتان را خواندم
شاد باشید و مانا پرفڪت
حامد سنگچولی 08 تیر 1396 05:51
درود فراوان خدمت استاد جوکار عزیز غزلی زیبا از احساس ناب و بی نظیرتان را خواندم
شاد باشید و مانا پرفڪت
جواد صارمی 08 تیر 1396 15:22
درود بر شما
بسیار زیبا نوشتین
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:36
☆☆☆☆☆