وسوسه یعنی نگاه تو ، طناب دار عشق
مثل تالاب عطش ، لبریز از اقرار عشق
حسرت پروانه گی ، در کوچه ی دلواپسی
سیل اشک انتظار و هق هق تبدار عشق
ردپای دلخوشی ها ، مثل ردپای گرگ
روی برف خاطره ، با وعده ی دیدار عشق
نامه ها و قاب عکس و کوله بار خاطرات
لنگ لنگان ، در مسیر راه ناهموار عشق
در هوای ابری و شب گریه های انتظار
دل سپردن ، بر شمیم عطر گندمزار عشق
خنده های تلخ و سرد و آرزوهای محال
هم اسیر پنجه ی تقدیر لاکردار عشق
گاه در ژرف غم و گاهی سراشیب سقوط
عاقبت هرجا بخواهد ، میکشد افسار عشق
غرق در پندار عشق و غرق در حس غرور
شانه های بیقرار و ریزش آوار عشق
وسوسه ، یعنی مکافات بلوغ یک گناه
ردپای طعم سیب و آه ، در اخطار عشق
شبنم مرثیه ی تبدار ، زیر پلک شب
سایه های ناگزیر رنج ، بر دیوار عشق
در نیستان "خیال"م ، آتشی شد شعله ور
تا شقایق زاده شد از "یاس" ، در گلزار عشق
محمد جوکار "یاس خیال" 1396.04.06
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
طارق خراسانی 19 تیر 1396 01:44
گاه در ژرف غم و گاهی سراشیب سقوط
عاقبت هرجا بخواهد ، میکشد افسار عشق
غرق در پندار عشق و غرق در حس غرور
شانه های بیقرار و ریزش آوار عشق
سلام و درود بر امیر شعر و ادب ایران
مانند همیشه مهمان غزلی فاخر از آن حضرت بودم .
در پناه خدا شاد و سلامت باشید...آمین
حمیدرضا عبدلی 20 تیر 1396 13:36
باسلام استاد بسیار عالی
دادا بیلوردی 23 تیر 1396 15:11
درود بر استاد جوکار عزیز
بهره مند شدم از احساس لطیفتان
قلمتان پایدار
معصومه عرفانی 25 تیر 1396 20:09
سلام استاد بسیار زیبا سرودید
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:31
☆☆☆☆☆