می روم تا ، به صفرتنهایی
زخمه بر سه تار و هی تکرار
بسترم ، دخمه ی پریشانی ست
روح من ، مچاله است انگار
صحنه ی محاکمه برپاست
چشم تو ، برکه ی فراموشی ست
از نگاهت ، طلسم می بارد
چشم تو ، غار کهف خاموشی ست
در نگاهت ، دو صفر پنهان است
حاصلضرب صفرها ، پوچ ست
گاه رفتن ، همیشه پاییز است
نقطه ی اشتراک ما ، کوچ است
ناگزیر از سفر ، ولی تنها
کوچ از کوچه های شب بوها
زورقی شکسته در طوفان
بغض فانوس ، اشک پاروها
تا ابد چشم من عزادار از
آخرین نگاه پنجره هاست
ردپای غرور له شده در
قصه ی بغض خیس حنجره هاست
امشب از نردبان دلتنگی
میروم ، به ژرف یک کابوس
صورت مسئله ، پر ابهام است
کوله باری پر از غم و افسوس
انفجاری که در دلم رخ داد
آخر شاهنامه شد غوغا
امشب ای موریانه های سمج
بکنیدم رها ، برای بخدا
چمدانم دوباره بی مقصد!!!
شنلم همیشه تبدار است!!!
چشمهایم دوباره شرجی شد!!!
کراواتم همیشه بیمار است!!!
شیزوفرنی گرفته ام انگار
بغضهایم ، چقدر شیرین است!!!
بوی جادوی چشم تو ، شور است!!!
شوک چشمت چقدر سنگین است!!!
حمله ی وحشیانه ی چشمت!!!
قدم نورسیده ات ، اردک!!!
پر ققنوس ، برکه ی قوها !!!
اسم من هاکل بری فین است !!!
محمد جوکار "یاس خیال" 1396.05.28
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بابک وفایی
-
عبدالرشید حمیدی
-
بهزاد فروزنده
نظر 5
طارق خراسانی 11 شهریور 1396 12:13
سلام و هزاران درود بر جناب جوکار
استاد مسلم شعر و ادب سرزمینم
مبهوت از این همه زیبایی شده ام
طوفان بپا کرده اید
طوفانی از چهارپاره های بی همتا
نو
نغز
زیبا
دلنواز
هر چه می خوانم سیر نمی شوم
دیگر آثار نغزتان را چون شاگردی خوانده ام تا شعر را بیاموزم ... ولی این اثر شاهکاری بی بدیل است
خصوصن در چهارپاره آخر قلم مست شده است و ناگهان چهارپاره را با یک چیزی مثل مخمس به پایان می برد ... این کار بدیع است و زیبا .
چون همیشه دو زانو در کلاس درس شعر شما نشسته و می آموزم
در پناه خدا شاد زی
محمد جوکار 13 شهریور 1396 02:32
همواره درود بر استاد خراسانی گرانمهر و عزیز
رَواقِ مَنظَرِ چَشمِ من، آشیانه‌ی توست,
کرم نما و فرود آ، که خانه، خانه‌ی توست.
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل,
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه‌ی توست... حضرت حافظ
سپاس بر حضور سبز و ارزشمندتان که موجب امید و دلگرمی است
مهرتان جاوید
مصطفی یزدانی 12 مهر 1396 08:19
سلام استاد خیلی زیبا ترغیب شدم دوباره آن داستان بزرگ و سترگ هاکل بری فین را بخوانم
ققنوسی بکار برده اید قهرمان
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:29
☆☆☆☆☆
پژمان خلیلی 22 اردیبهشت 1400 21:45
عالی عالی عالی