غم تا رسید ، اشک شقایق شراب شد
نی ناله کرد ، کوچه پر از اضطراب شد
بغضی چکید ، ثانیه ها رنگ غم گرفت
هی تار و پود عشق ، پر از التهاب شد
حوا به جرم وسوسه ی گندم گناه
دنبال عشق رفت و نصیبش سراب شد
در جستجوی عشق ، کمی مانده تا طلوع
هی استخاره کرد که نقشی بر آب شد
با یک اشاره ، رفت که عاشق شود ولی
رویای عاشقانه اش آخر خراب شد
هی ناله کرد و هبوط غمش به دل نشست
اشکی چکید و حضرت آدم مجاب شد
طوفان عشق ، صاعقه ای زد در آسمان
در کوچه های سرد غزل ، انقلاب شد
وقتی نسیم ، از دل تنگش ، گذر نمود
با درد عشق ، درد دلش بی حساب شد
با یک نگاه ، کل جهان را نفس کشید
تنها نشسته بود ، ولی انتخاب شد
عالم برقص آمد و گلها شکوفه زد
عشق آمد و دعای دلش مستجاب شد
از چشم های عشق ، غزل ناگهان چکید
"یاس خیال " آمد و پا در رکاب شد.
محمد جوکار"یاس خیال" 1396.07.28
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 11
حسن کریمی 04 آبان 1396 05:08
سلام و عرض ارادت جناب جوکار عزیز لذتی وافر بردیم مثل همیشه از خواندن غزل ناب شمااحسنت
محمد جوکار 07 آبان 1396 01:14
همواره درود جناب کریمی عزیز
نوش نگاه و گوارای احساس تان
مهدی صادقی مود 04 آبان 1396 19:02
درودتان ادیب بزرگوار
بسیار زیباست
لذت بردم
محمد جوکار 07 آبان 1396 01:16
درودتان باد جناب صادقی عزیز
و سپاس بر حضور ارزشمندتان
حسن جعفری 05 آبان 1396 21:36
درود بر شما
محمد جوکار 07 آبان 1396 01:17
درودتان باد جناب جعفری عزیز
سپاسمند حضور مهربان هستم
حسن جعفری 05 آبان 1396 21:36
درود بر شما
محمد جوکار 07 آبان 1396 01:17
طارق خراسانی 06 آبان 1396 22:04
سلام و درود بر حضرت استاد جوکار
آنکه رخت زیبایی بر همه چیر می پوشاند و بد را خوب می بیند و زشت را زیبا ... شاعر و هنرمند عاشقی مانند شماست و این هم شاهد مثال از غزل زیبای تان :
طوفان عشق ، صاعقه ای زد در آسمان
در کوچه های سرد غزل ، انقلاب شد
در پناه خدا هماره شاد و سلامت باشید
محمد جوکار 07 آبان 1396 01:19
همیشه درود بر استاد بزرگوارم جناب خراسانی عزیز
چشم رنجه فرمودید و قدم مهر بر کلبه ی اندیشه و احساسم نهادید
سپاس بیکران بر مهر نوازی تان
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:28
☆☆☆☆☆