غم آباد عشق

ارسال شده در تاریخ : 10 بهمن 1396 | شماره ثبت : H945911

کار و بار چشم تو با شعر من رونق گرفت
وای از آشوب و بیدادی که در چشمان توست

می برد هی خواب را از چشم های کوچه ها
گرمی شبهای مردادی که در چشمان توست

پای چشمت عشق پاشیدم ولی پژمرده شد
یاس های رفته بر بادی که در چشمان توست

این کبوتر محو رویایی پر از پرواز بود
بی خبر از دام صیادی که در چشمان توست

خوش کشیدم نقش زیبای تو را در هر غزل
با کمال الدین ِ بهزادی که در چشمان توست

بدرقه می شد تمام اشک های بی امان
خسته از تندیس ناشادی که در چشمان توست

داوری هایت پر است از ردپای اشتباه
لحن تند گشت ارشادی که در چشمان توست

اینهمه دلواپسی تقصیر چشمان تو نیست
با غم شیرین ِ فرهادی که در چشمان توست

کلبه ی یاس خیال من ترک برداشت از
قصه ی تلخ ِ غم آبادی که در چشمان توست

محمد جوکار " یاس خیال " 1396.10.27

محمد جوکار از دفتر : یاس خیال 16 بهمن 1396 4نظر

قطعه عاشقانه عاشقانه

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 4 ارسال نظر جدید

نظر 4

حسین حاجی آقا 18 بهمن 1396 02:34

این قسمت خیلی زیبا به دلم نشست
کلبه ی یاس خیال من ترک برداشت از
قصه ی تلخ ِ غم آبادی که در چشمان توست
مهدی صادقی مود 18 بهمن 1396 19:01

به به
عالی و تمام
احسنت بزرگوار

خوش کشیدم نقش زیبای تو را در هر غزل
با کمال الدین ِ بهزادی که در چشمان توست
حسن کریمی 21 بهمن 1396 21:36

سلام و عرض ارادت جناب جوکار مثل همیشه غزلی ناب خواندم از گلستان ادب شما
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:22

☆☆☆☆☆