قل اعوذ رب چشم و غمزه ی افسونگرت ، لطفا نخند
کیف خود را تا سر زانو نبر ، آنگونه شالت را نبند
یاد آن لبهای آلبالویی ات افتادم و آن لحن سرد
یاد آن روزی که گفتی دوستت دارم ، ولی با نیشخند
عصر یخبندان ، تماشاخانه ی سرمای چشمان تو بود
ای زمستانی ترین کولاک دل ، در نیمه شبهای بلند
در خیالم ، نقشی از اندام تو با تاجی از بابونه هاست
خواب دیدم دختری با موی مشکی ، چشم آبی و لوند
جرعه ای از جام میگون لبت نوشیدم و مجنون شدم
ناگهان دیدم تو را در لاین سبقت می روی با یک سمند
خشمگین بودی و انگاری که چشمت انعکاس کوه بود
باز بیرحمانه پاشیدی نمک بر زخم من با پوزخند
قلب من آهی کشید و ناگهان از خواب آشفته پرید
زمزمه کردم که آیا روح زخمی مرا هم می خرند ؟
غرق در گرداب دلتنگی خود بودم ، و در این هیر و ویر
ناگهان دیدم نشسته روبرویم ، دختری گیسو کمند
" شوخ شیرین کار شهر آشوب " من ای شهرزاد قصه گو
چشمهایت لابلای مستی شب ها شبیخون می زنند
ای اهورایی ترین آرامش رنگین کمان ، لبخند تو
یاس های عاشقی را تا فراسوی خیالم می برند
هر غزل از چشمهای ناز تو تفسیری از دلدادگی ست
قل اعوذ رب چشم و غمزه ی افسونگرت ، لطفا نخند
محمد جوکار "یاس خیال" 1396.12.03
https://t.me/yasekhial1
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 7
حسین حاجی آقا 26 اسفند 1396 05:45
زیبا است افرین بهاران مبارک باد
حسن کریمی 27 اسفند 1396 08:46
سلام عرض ادب جناب جوکار والا گهر همچنان در اوج وبسرائید دوست عزیز بر قرار باشید و سرفراز
کرم عرب عامری 27 اسفند 1396 13:28
سلام گرامی
خوشحالم که خواندمتان
با غزلی برگزیده با واژگان ملموس امروزی که جرات می خواد
ببخشید که بخاطر زیادی کار نمی تونم خدمتتون برسم
حبیب رضایی رازلیقی 28 اسفند 1396 01:49
درودهااا استاد گرامی
جناب جوکار عزیز
بسیار عالی بود و استفاده نمودم
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 01 فروردین 1397 14:16
باسلام و احترام
بهار و نوروز مبارک
سرافراز و پاینده باشید
دادا بیلوردی 12 فروردین 1397 22:02
درود بر استاد جوکار
عالی سروده اید
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:23
☆☆☆☆☆