من ماندم واین قفل وکلیدی که شمایی
یک فصل غزل های جدیدی که شمایی
مغرور،دلم آینه ای روبه نگاهت
درآینه یک بارندیدی که شمایی
شاعرشده وآن چه که گفتیم نبودیم
ازدردسرودیم،شنیدی که شمایی؟
تادرشب چشمان توافتاد دل من
نفرین به توای ماه سپیدی که شمایی
بگذاربگویم غزلی تازه برایت
تکیه زده برسایه ی بیدی که شمایی
نجمه عیدی
مجموعه /سنگ،کاغذ،قیچی/
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 3 از 5