مخزن اسرار
یک اربعین بهانه ی دیدار می رسد
صد کاروان ترانه ی تبدار می رسد
از انتهای کوچه و بازار شهر شام
دار و ندار قافله سالار می رسد
همراه نغمه های جگرسوز عاشقان
غمناله های شاهد بیمار می رسد
باور نمی کنم که دل داغ دیده ای
تا آستان ساحت دلدار می رسد
برخیز تا ببویمت ای عطر زندگی
سیبی بپای چیدنش انگار می رسد
در زیر سایه سر خورشید آسمان
قلبی کباب و مخزن اسرار می رسد
خون تو را به شانه تاریخ می برم
تا لحظه ایکه منجی اعصار می رسد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 3
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 06 آبان 1398 22:39
درود برشما
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 16:36
. درودها
. استاد سروده ای عالی بود
.
مسعود مدهوش 16 اردیبهشت 1399 15:09
درود بر شما استاد
زیبا غزلی بود