نسازد
سخت آنکه بسوزی و جهان با تو نسازد
یک خانه بی امن و امان با تو نسازد
یادی کنی از دلخوشی خاطره ها وُ...
در فرصت جا مانده، زمان با تو نسازد
صد ناوک اندیشه به ترکش کنی و باز
در معرکه ها تیر و کمان با تو نسازد
هر ثانیه افتادنش از روی حسابست
رقصیدن یک برگ خزان با تو نسازد
با اینکه نشد توشه کس خوشه گندم
در خون جگر لقمه ی نان با تو نسازد
با بخت بلندی که قضا و قدری کرد
این طالع بی نام و نشان با تو نسازد
مهر و مه و ابر و فلک و باد بچرخند
این گردش پیدا و نهان با تو نسازد
چون زورق جا مانده با امید نسیمی
یک زوایه از باد وزان با تو نسازد
اینها همه سرچشمه نومیدی از او نیست
معصومی اگر کون و مکان با تو نسازد
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 2 از 5
نظر 4
حسن مصطفایی دهنوی 13 بهمن 1398 22:41
درود ها استاد
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
سربلند باشید
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 16:45
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 12:25
. با بهترین درودهایم
. استاد گرامی کلک هنرمندتان زیبا سروده ای
. را رقم زده است
.
مسعود مدهوش 17 اردیبهشت 1399 19:06
درود بر شما استاد گرامی
زیبا سرایشی است