هر پاره از دلم بِموجی ز غم جُداست
ساحل غریبُ وَه که دریا چه آشناست
از بادبانِ شوق و از زورقِ امید
یک صفحه ی سفید در دفترم بجاست
آرامِ جان نمی خواند این غزل مگر
آن ناخدا ز بندِ این قافیه رهاست
آواز قو شنیدی اگر، بیا ببین!
در اوج آرزو، هلاکم چه با صفاست
دیرآشنا! بگیر دستم در این خروش
مهجور حزین است و یک گوشه در نواست
وزن غزل: مفعولُ فاعلاتُ مستفعلن فَعَل
حزین: غمگین: گوشه ای در آواز افشاری و دستگاه نوا
ابراهیم هداوند(مهجور)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 22:20
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.