ایرانم
پرنده دلم آزاده در هوای وطن
سعادتیست همین زنده ام برای وطن
به روی قله غیرت نشسته چون آرش
شنیده ام ز دل کوه ها صدای وطن
سرود عشق بخوانم به نام ایرانم
همیشه گوش به زنگ پیام ایرانم
چو آتشم بزنی باز میشوم ققنوس
نشسته نغمه به لب روی بام ایرانم
چه گویم از وطنم زادگاه شیران است
وجب وجب همه جا خانه دلیران است
به زیر بار ستم ما نرفته و نرویم
جداست آنکه ز وحشت سرای ایران است
نترسم از رجز دشمنان بی غیرت
ز ترس جان نروم زیر پرچم ذلت
جهان به همت ما غبطه می خورد اکنون
برای خاک وطن خون دادن است عزت
به روی صحنه جنگ استقامت است از من
به قاف پرچم غیرت امانت است از من
وقارو همت و من ارث بردم از ایران
به نسل بعد هم ارث شجاعت است از من
همین بس است سرایم ز قید آزاد است
ز دشمنان نه هراسد ببین چه دلشاد است
همیشه عاقل و نادانها کند تحریم
نداند آخر ظلمت پگاه آباد است
ناصر پورصالحی خاکی