دل به زنجیر محبت زود عادت می کند
دوست با رفتار دل حس سعادت می کند
هر چه محکم تر شود، محکم محبت می شود
جان دمادم قصه های سخت حکایت می کند
خسته چون بر چشمه و سوز بیابان می رسد
جرعه ای نوشیده احساس رضایت می کند
پر شده با این غزل پیمانهٔ اعضای من
پادشاه سر زِ احساسم روایت می کند
صبحدم چون دیده مشغول تماشا می شود
مستی اش جام صبوحی بینهایت می کند
رهگذر، گل را بچیند، باغبان گل پَروَرد
او به زخم دل زند، وین گل عمارت می کند
آشنایان و غزلخوانان شهادت می دهند
«احمد» این ابیات را با دل هدایت می کند
ودودخواه
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
سعید فلاحی 27 بهمن 1397 14:49
درود و سلام
زیبا و عالی سروده اید
احسنت و آفرین
احمد ودودخواه 28 بهمن 1397 22:51
سلام ممنونم شاعر گرانقدر
پیروز باشید