از پس هر آینه آید ندا
می کشد من را به سوی خود چرا
این ندا یا آن ندای روبرو ؟؟
فاصله افتاده اکنون بین ما
یک ندایی از درون میخوانَدَم
از وجودم یک ندایی بس رسا
من میان این و آن جا مانده ام
زیر لب گویم کجا هستم ، کجا.
آنکه می بینم چرا من نیستم
دیده ام پر شد از او ، سرتابه پا...ندا
به مناسبت تولدم در اولین روز پاییزی
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 04 مهر 1398 23:08
درود برشما
ندا عبد حق 06 مهر 1398 19:54
سپاسگزارم
دادا بیلوردی 12 مهر 1398 02:06
درود بر احساستان
همایون فتاح 14 مهر 1398 06:25
تولدتان بهاری باد
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 20:58
. . درودها
. استاد عالی بود
.