تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
پردیس میرزاحسین کاشی

روزایِ قشنگمون دیگه گذشت گُلایِ تو گلدون هم پر پر شد واسه عشقمون دعا نکردی این عشق مثل گُلایِ گلدونمون پر پر شد دیگه نیستم دست بکشم رو موهات یا بشم سنگ صبورِ لحظه هات دستاتو بگیرم بیای تو آغوشم غم...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

دو رو ورم نیستی که از هر دری صحبت کنم تا خالی شم آنقدرکه , کمتر تو رو اذیت کنم نگاه به ظاهرم نکن خود را با تو گول می زنم با خنده و لبخندم به قلب تو پل می زنم چه خوبه که میای پیشم , ازت هیچ وقت ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

ما عاشقان اهل قلم تا زنده ایم فریفته ایم با مرگ آشنا که شدیم چو نخبه و فرهیخته ایم با انگیزه و اشعار ما هر کاری می خوان می کنند هنگام مرگ در مزار , گریه و زاری می کنند هیچکس نپرسید خانه ای , وا...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

نگاهم را نمیشه بی تفاوت ز اعماق نگاهت بر حذر داشت نمیشه بی تبسم رفت و هی رفت ، نگاهت دیگر از اینجا خطر داشت درون شهر چشمانت بگشتم، عجب حال و هوایی این سفر داشت صدایم کن صدایم کن اگر چه ، صدایت از ص...

ادامه شعر
علی احمدی

این چنین......... دل نوشته ای از روزگار کودکی تا به حال و رهایی از چنگال اعتیاد یادش به خیر ،،بچّگی پُر خون بودم اهل نماز و دین و ایمون بودم راهم از هر چیز بدی سوا بود رن...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

حواست هست همدیگرو ندیدیم این چهرمه رنگ و روخمو دیدی ؟ دلتنگیامو می خونم و هی می بارم با گریه ها م مرهمی بر زخم دلم می ذارم خیلی گذشته از روزای شادم غمگین و افسرده و نا خوش حالم خیلی ازم دور شدی...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

( دلنوشته ای در قالب ترانه ) نباید گریه می کردم خودمو راضی می کردم با غرور و عشق و احساس باخودم بازی می کردم نباید می ذاشتم اینجور منو نابود بکنی تو بِکُشی وِلم کنی , توی تابوم کُنی تو نباید می ...

ادامه شعر
محبوبه دهقان

مچمو گرفتی دیدی که دارم از دور هواتو میخوام آخه باز ببینم چال ریز گونه هاتو افتاده رو موج موهات چشای من پریشون وای چه زیبا میشه وقتی می بریشون زیر بارون واسه دیگری گذاشتی پاتو رو عشقی که ساختیم تو ...

ادامه شعر
مریم پیروزیان

همیشه گفتم از این دل نمیری به من وابسته ای بی من اسیری ندونستم نوشتی با گلایه از این دنیای با من باز سیری هنوزم با تو من آروم می شم خیابون،خیس از اشکم که ردشی مگه میشه نباشی من بمونم خدایی کاش حالم ر...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

( دلنوشته ای در قالب ترانه ) استادم و استادی من لطف خدا بود گویی که سری از همه سرها به جدا بود تدریس نمودم چو به تدریس خوش و خرم آزادترین آزاده ی موجود به جهانم با خود ببالم که چونین فخر زمینم ...

ادامه شعر
محمد مولوی

همه دلها شکسته تموم لبها بسته دلم میخواد بخونم اما سازها شکسته همه دلها پر غم تو چشمها اشک ماتم  دیگه فریاد رسی نیست به جز خدا کسی نیست از عشق نمیشه حرف زد  نه از محبت دم زد دیگه کسی نمونده که رفت و...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

( دل نوشته ای در قالب ترانه) بر خیز ز خواب کوروش مجال خُفتنی نیست ایران بیابان شده حرفا که گفتنی نیست زاینده رود و اَرس خُشکیده اند بی نفس باغهای ایران زمین خود رفته اند به حَرَس خاک سرزمینت را ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

(دل نوشته ای در قالب ترانه) من از نسلی پُر از خشم و پُر از کینه ام از اون نسلی که حرفا داره در سینه ام همون نسلی که هم درد دیده هم خون برای شادی و زندگی داد جون پُر از حرفم پُر از افسوس پُر از دردم پ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

(دل نوشته ای در قالب ترانه ) از دین فقط روزه و نمازش مانده از قرآن فقط تیتری بجا مانده بانکها ربا میدهند و ربا حرام است به دین تو عبادت کن نباشدت کار به این شادی و شراب و شهوت حرام است ولی خوردن م...

ادامه شعر
فاطمه رحمانی

قدم زدن تو کوچه های رویا سپردن قایق به موج دریا فرار از این کش مکش درونی ندیدن و نشنیدن و انزوا بهار مون شده مثال پاییز شهر شلوغ مون شده بی صدا پناه از این بلا به کنج منزل به لب ذکر خدا خدا خدایا ...

ادامه شعر
مسعود مدهوش

(درد و دل با خدا در قالب ترانه) می خوام بِرم با خدا حرف بزنم رو دَر رو از بندگانش بگم از جماعت پُررو از کسانی که شکستند هر چی شکستنی بود به رویمون بَستند هر چی که بستنی بود به جُرم عشق و احساس ت...

ادامه شعر
نزهت عاشری

دیدارمن توکوچه ی خرمای چشمت اونوقتایی که چشمای توبازه میشه وقتی میبندی چشمتو ؛پایان ساله سالی که توچشمت میسازم ؛تازه میشه من دختربارون شدم شهریورازماه من روکشید بادست تابستون تقویم برگشتم اما...

ادامه شعر
علی احمدی

از مجموعه نیلوفر و از زبان معتاد در حال بهبودی در راستای دلجویی از عزیزان و یاد گذشته ها سروده شد . زخم پَر شال سلام به هر کی که دلش شکسته به معتادی که دست و پاشو بسته به مادری که روز و ماه و سالش...

ادامه شعر
حمید میرزانژاد

(( یه مرد درب و داغون )) دیوونم مثل مردی که همه دنیاش شده یه چتر ازهرچی شعرتو دنیاست تو ذهنش مونده دوتا سطر یه روز...

ادامه شعر
سعیدرضا خساره

انگاری ابد همینجاس نه صدایی نه غروری یکی فکر حل جدول یکی رنگ چشم حوری ساعتم خوابیده دیگه این زمان ، زمان من نیس خوندنو دارم میخونم روحی دیگه تو بدن نیس من فقط شروعو میخوام آخرش هر چ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا