- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
مبینا مطلوبی
در21 /02/ 1399 -
ساناز. هموطن
در21 /02/ 1361 -
علی رضایی پور مشیزی
در21 /02/ 1354 -
علیرضا دادگر
در21 /02/ 1377 -
محمود فاضلی نیا
در21 /02/ 1363
اندوه شیدایی چشمانت........ با صدای باران چه ترانه ای می شود! زیباتر از همیشه اشک می رقصد و شعر ناله میزند ............................
ادامه شعرای بغض آسمان چرا نمی ترکی؟ چشمانم پرازخون شد ای آسمان چرا نمی باری؟ مرده ام ازسکوتت لابهلای اشعارم دفنم شبیه عطر معرفت مردانه......
ادامه شعر_دست های تو؛ آویز بر یار بر گردن دیوار! _و من جز حسرت؛ هیچ کار بر نمی آید از دستم...
ادامه شعر_به گرسنه؛ نان بده! _بهشت را بگذار برای وعده ی آخر...
ادامه شعرمژه هایت انعکاس تشریح افق در گنبد میناست و شعاع نیلوفری اندامت اتفاقی است ترک خورده بر اضلاع استخوانهایم ...
ادامه شعر_تویی که روزهای سرد؛ آفتابی نشدی! _روز بارانی؛ نپرس؛ کجام...؟!
ادامه شعرمی بارم و تو...... زیر بارش اشکهای من... دعای آرامش معشوقه ات را زمزمه میکنی. چقدر دلم برای خودم تنگ می شود! وقتی میان پرسه های عبور تو هنوز منتظر مانده ام ...
ادامه شعربنام نگارگر نگاره های هستی در پاسخ به اساتید بزرگ استاد حمید مصدق و استاد فروغ فرخزاد درخت سیب" خنده زیبایی، به لبان پسرک نقشی بست دختر صاحب ِباغ ، خنده اش پاسخ داد هردو انگار به دنبال بهانه ...
ادامه شعر_میان ِ کسی که دیوانه ی توست! و آن کس که تو را دیوانه ی خودش کرده؛ _انتخاب؛ چقدر سخت است! _وقتی قاضی دلت باشد...
ادامه شعر۱_ هر شب، فکرهایت را برهنه کن، در آغوش نگاهم، و عشق را، نقاشی بکش برایم، ای دختر باکره ی شعر ...! ۲_ هر شب، به هم می بافم، شعر گیسویت، در خیالی عاشقانه، ای دلپذیرترین خواسته ی جهان ! ۳_ عشق، کبوتر س...
ادامه شعرمعلّمِ درد مبارزه را به من آموخت آخرین بار بر سرِ تمرین کمرش را شکستم طرح و شعر از سحر فهامی
ادامه شعرآهسته آدمکها در باد و طوفانی که سالها ملخ ها و کلاغ ها آنها را انتظار می کشند می خندند. چه نظاره گر است آدمک ، آدمک با قلبی شکسته به حجمه ای از تاریخ به با دها و طوفان ها می نگرد. دو گروه ظلم و داد ...
ادامه شعر_من؛ خراب ِ توبه نخواهم شد... _به بهشت بگو عشق را در خواب ببین!!!
ادامه شعربهار است پرنده ها میخوانند کاش با نوایِ باران هم آواز بودیم اردیبهشت استُ در خیالم با تو می چرخمو میرقصمو میخندمو کوچه یِ بهارنارنج را قدم میزنم. #آگرین_یوسفی...
ادامه شعرمرزها روی هم ریخته می شوند تالاب ها اشکشان در می آید هجمی از اسارت در قبیله ها شعله میکشد تا نامی از آسیاب نیفتد . ...
ادامه شعرپیش از آنکه حوصله بهار سر بیاید پیش از لانه کردن پرستوها قبل از زاییدن گنجشکها پیش از آنکه اطلسی ها خمار شوند قبل از تسلیم شدن واژه ها زیر باران های اسیدی بیا...... بی خیال روزمرگی های نفس بریده ...
ادامه شعرعشق زمانی متولد می شود که دست دردست هم انعکاس بدیم ضربانهایی که ازهم دورند و منتظر حکمی از قلبهایمان هستند اما محصور شدند به دورشان قهروکینه ها بدبینی ها حسادت ها که ویران کردنشان به قد یک لبخند ...
ادامه شعریک عمر کربلا در کربلا تیر بود شمشیر بود سنگ بود آتش بود همه چیز بود آب نبود دین نبود و عصر عاشورا آب بود علمدار نبود حسین نبود حر نبود جان نبود مرد نبود دین نبود کربلا زبور آل محمد کربلا صادق شی...
ادامه شعر