تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
یعقوب  پایمرد

بعد مرگم سنگ قبر مرا اینگونه تزیین نکنید قد خم نکنید به تظاهر اشک روانه خاکم نکنید با گل یاس ، یاسمن، خر زهره، شمع وارمر احاطه گردان نکنی...

ادامه شعر
نازنین بیداد

هرجا هوا مطابقِ میلت نشد، برو؛ فرق تو با درخت، همین پای رفتن است! :)

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«کاش ، کاش» کاش دل هرگز مکان غم نبود کاش در دلها چنین ماتم نبود کاش می شد آسمان آبی شود کاش آدم دشمن آدم نبود کاش می شد برکه پُر آب زلال ماهیِ لب تشنه در عالم نبود کاش خم هرگز نمی شد قامتی س...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«آسمانِ دودی» کاش رنگ آسمان دودی نبود حاکمی ظالم چو نمرودی نبود کاش در این عالم فانیِ ما نطفه ی ناپاکِ مولودی نبود کاش در دلها بجای بغض و کین پُر محبّت بود و کمبودی نبود کاش عاشق بود و عشقی...

ادامه شعر
حشمت‌الله  محمدی

«من کفن کردم دلم را بارها مرده ام در فصل کوچ سارها» ???????????????????????? شوق حلّاجم به سر افتاده است می برند سرها به روی دارها ???????????????????????? روی زخم سینه‌ام غلتیده‌ام شیونم را برده‌...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«بادیه» خیّام ز مِی گفتی و سرمست شدیم در بادیه مجنون شده و هست شدیم آن واعظ و منبر که ندارد خیری با جام و مِی شبانه همدست شدیم پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«فردا» فردا خبری ز جنّت و حوری نیست این لحظه گذر کند دگر سوری نیست احوال خوش جهان که باشد این دَم در عالم فردا به یقین شوری نیست پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

ادامه شعر
علی اصغر  طالعی نوجه ده

بوی پیراهنت ای یوسف کنعانی من که به کنعان بکند دیده ز مصرت روشن من زلیخا وشم و تکه لباست در دست کند آیا دل منهم به جمالت روشن؟...

ادامه شعر
جلال بابائی

آهسته آدمک‌ها در باد و طوفانی که سالها ملخ ها و کلاغ ها آنها را انتظار می کشند می خندند. چه نظاره گر است آدمک ، آدمک با قلبی شکسته به حجمه ای از تاریخ به با دها و طوفان ها می نگرد. دو گروه ظلم و داد ...

ادامه شعر
همایون فتاح

ای خدا با نام تو آغاز شد هردربسته برویم بازشد نام تو بی شک بود مفتاح من می گشاید آنچه شدجانکاه من ایخدادانم که هر کس هرچه داشت بوده روزی اش بدان چیزی که کاشت هرکه در دستش بود بود ونبود آنچه بوده فکرتش...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

برایت من چقد کردم تلاشی ز آدم ها چه دیدم جز خراشی چه حاصل شد ازآن هایی که بودن هزاران تن رها کردم تو باشی

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«گفتم ، گفتا» گفتم که رنج هجران کِی می رسد به پایان گفتا غمت نباشد در چرخ روزگاران گفتم رُخش نبینم خونین جگر شود دل گفتا تو کن صبوری روز وداع یاران گفتم دلم پُر از غم گردیده در شب تار گفتا که...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«سوز و آه» سوزی ز دل بر آید ، آتش زند جهان را گردد رها ز چلّه ، گیرد بغل نشان را آه دل شب تار ، تیغی بُرنده باشد ویران کند در اینجا ، کاخ ستمگران را آتش زند به خرمن ، آهی ز دل بر آید خشکیده م...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

هدف از خلقت من غم بوده یا که صبر و طاقتم کم بوده گله ای نکن گناهی کردم این فرشته نیست آدم بوده

ادامه شعر
davood shirvani

باز باران باز باران بی ترانه خالی از هر نوع بهانه میزند بر بام خانه میکند بر من اشاره یادم آرد روز دیرین ِلذت ان حس شیرین یادم آرد کودکی ها آن همه دلبستگی ها از پی هم میگذشتند با امید روشنی ها سبزی...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

من وارث تنهایی عشقی هستم؛ که هنوز چشم براه ماندم ، برسنگفرشهای کوچه ی خیال. +++++++++ درتلاطم دریا ؛ دربین امواج خروشان ، غرق شدکشتی رویاهام . +++++++++ درآسمان احساسم عشق می رقصد ؛ ومن درخیال خود ،...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«درمان دل» درمان دل غمزده با مِی باید بگشودن قفل جهل با آن شاید امروز اگر بهشت دوزخ گردد آن جنّت فردا به چه کارت آید پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

ادامه شعر
احمد آذرکمان

ای مُشرّف به صبح‌های پُرطلوع تو ما را دَمانده‌ای ای آن که کلامت از باد و بود ملال تُهی ما به قوّتِ باران‌های تو نشانه‌گذاری شده‌ایم دست تو از آستینِ همه‌ی فصل‌ها بیرون است رو به جانبِ ترانه‌ه...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«چرخ فلک» در چرخ فلک کسی مرا خوار نکرد جز باده مرا بند و گرفتار نکرد لب ریز کن این سبو ز مِی ای ساقی مستی ، به کسی بدیِ رفتار نکرد پنجشنبه ۱۴۰۳/۲/۶ ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

#دوپاره - شماره ۲ اختیار ویژه در خروش التهاب بی حد جان و تنت می نهد دژخیم تیزی تبر بر گردنت اختیار ویژه ای داری تو گویا این زمان تا سرت را او چگونه افکند در دامنت #مهدی_رستگاری ششم اردیبهشت سال یکه...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا