تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
امین مقدس

<<قافِ مقدس>> فهمیدم‌‌این‌ که عهد و دعایت دروغ بود سوگند خوردنت به خدایت دروغ بود خوردی قسم که عاشقمی، ای نسیمِ مِهر ! - هوهوی عشق و حرفِ هوایت دروغ بود چشمت پرنده‌ داشت ولی سمتِ چشمِ...

ادامه شعر
جواد خاشعی

اندوه شیدایی چشمانت........ با صدای باران چه ترانه ای می شود! زیباتر از همیشه اشک می رقصد و شعر ناله میزند ..‌‌‌‌..........................

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

مرا شیطان چشمانت به دوزخ رهنمون سازد مرا این عشق ممنوعه به آتش اندرون سازد گناه دل کبیر ست و لبم محتاج یک بوسه لب عاشق کشت آخر جهانم واژگون سازد...

ادامه شعر
شاعرزهره  خانی مهرآبادی(شیدا)

ای بغض آسمان چرا نمی ترکی؟ چشمانم پرازخون شد ای آسمان چرا نمی باری؟ مرده ام ازسکوتت لابه‌لای اشعارم دفنم شبیه عطر معرفت مردانه......

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

عاشق را پرسیدم از کارِ عشق گفت ازتو می‌گیرد اختیارت را

ادامه شعر
افسانه نجفی

_دست های تو؛ آویز بر یار بر گردن دیوار! _و من جز حسرت؛ هیچ کار بر نمی آید از دستم...

ادامه شعر
davood shirvani

در التهاب لحظه های تلخ بی تو در التهاب لحظه های تلخ بی تو در زمهریر و سردی فصل جدایی میگردم تمام شهر ا را در پی تو میدانم نیستی و نمیدانم چرا باز چشم به جاده دوخته ام به انتظار تو تمام شهر در خوا...

ادامه شعر
davood shirvani

شبی میخوام ز دنیا یک قایق و یک دریا من و تو با هم باشیم فارغ ز رنج دنیا شبی که دستای من گرم از تب تو باشه ز قیل و قال دنیا اونجا خبر نباشه شبی که پر ب...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«دلبرم» مرغ دل پَر می زند هر شب به کویت دلبرم تا بنوشد باده ای از آن سبویت دلبرم ماه شب تابی که روشن می کند این خانه را قرص ماهی باشد آن رخسار و رویت دلبرم پیچ زلفت کرده دل را بند و زندانیِ خو...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

سراسر زجر و تحقیرم نگو امشب نمی‌آیی! به هر آدینه زنجیرم نگو امشب نمی‌آیی! گلویم لحظه‌های بغض را دیگر نمی‌خواند شکسته قاب تصویرم نگو امشب نمی‌آیی! تمام خواب‌هایم را برایت سبز می‌بینم و سرخابی ست تعبیرم...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_به گرسنه؛ نان بده! _بهشت را بگذار برای وعده ی آخر...

ادامه شعر
امین مقدس

<<سرگشته>> در دلم شعلهٔ احساس و تکانِ تو بس‌است در وقوعِ تب و این زلزله، سانِ تو بس‌است چون در آغوشِ تو خورشید ! تنم می‌سوزد از تو ام دور و مرا، یادِ لبانِ تو بس‌است تا تو موعودِ طلوعِ...

ادامه شعر
جواد خاشعی

مژه هایت انعکاس تشریح افق در گنبد میناست و شعاع نیلوفری اندامت اتفاقی است ترک خورده بر اضلاع استخوانهایم ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_تویی که روزهای سرد؛ آفتابی نشدی! _روز بارانی؛ نپرس؛ کجام...؟!

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

برای آریوی عزیزم، پسر شیرینِ شیر محمد عزیز برادرم رفیقم دل مهربان‌ترین انسان روی زمین! بخواب ای قرص رویت همچو مهتاب کمی دستان مادر خسته هستند تمام غصه‌هایم تا بخوابی ز شوق دیدنت از سینه رفتند @@@ ب...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

می چکد تا از لبان ات، مزِّه یِ انگورها می تراود در سرِ من، شعر ها و شورها تا ز چاکِ پیرهن، سر میزند خورشیدِ تن می شود بینا دوباره، دیدگانِ کورها تا پریشان می شود هر بافه ی گیسوی تو می نوازد شامه‌یِ...

ادامه شعر
عبدالله دده زاده

سـراپـا خستـه و دردم الهی چـو بـرگ زارم و زردم الهی همین ها دارم و لطفاً ببخشید قبـولـم کـن فدا گردم الهی

ادامه شعر
رضا درویش نژاد

قانع ام حتی اگر روی تو تنها باشد اخرین چهره برای رفتنی زیبا به کنج رنج پیِ،گنجِ طلایی به قلب من ضربه نهایی کجایی؟ ...

ادامه شعر
جواد خاشعی

می بارم و تو...... زیر بارش اشکهای من... دعای آرامش معشوقه ات را زمزمه میکنی. چقدر دلم برای خودم تنگ می شود! وقتی میان پرسه های عبور تو هنوز منتظر مانده ام ...

ادامه شعر
محمد مهدی  پاسبان

حدیث عشق می‌گویم به گوش باد تا شاید که این نیرو برد رازم به قلب بی نفوذ او م_پاس

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا