تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد جوکار

عشق ، از اشکم گلاب ناب قمصر ساخته سینه را ، پامال یک چشم ستمگر ساخته مثل نقاش هنرمندی ، که بر بوم خیال سرو را ، چون قامت رعنای دلبر ساخته درب معبد را ، بروی زائرانش بسته و راهب بیچاره را ، م...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

خرم آن خانه که در هجر تو ویران بشود درگلو بغض تمنای تو پنهان بشود آتش سینه بسوزاند و لب آه کنان ابر مژگان بهم آویزد وباران بشود آن سری را که به سامان شده با تحفه عقل در بیابان غم...

ادامه شعر
سجاد صادقی

از پنجره ی اتاق دارم می زد در خلوت کوچه باغ دارم می زد هر لحظه برای من فال گرفت با قهوه ی داغ دارم می زد پایان شب سیه را می دید در چشم چراغ دارم می زد گاهی که هوای او می کردم با درد فراق دارم م...

ادامه شعر
محمدجواد منوچهری

برای پشت بی صاحب، دوباره خنجر آورده به هرکس بال و پر دادم برایم دُم در آورده تنفر دارم از عشقی که جای بوسه و لبخند برایم ارمغان همواره چشمانی تر آورده جدایی بهترین کارست وقتی حد و مرزی نیست...

ادامه شعر
آرمان دشتیان

آخرین دیدار بود لب های ساکت من کوچ واژه های عاشقانه را به پاییز مژده می دادند و هیچوقت یادم نمی رود که چگونه در نگاهت آخرین "دوستت ندارم" آخرین عاشقانه ما شد..! "آرمان دشتیان"...

ادامه شعر
حنظله  ربانی

رباعی : از نسل و سلاله ی سیاوش بودید خاموشگر خروش آتش بودید مانند خلیل ، سبز ، در آتش و دود رفتــیـــد ... که " رندان بلاکش " بودید حنظله ربانی ...

ادامه شعر
علی سپهرار

تصّورِ دلم از عشق فتح شهری بود ، که کارِ مردم آن نیست خونِ دل خوردن !

ادامه شعر
علی حاتمیان

باران می آمد اما خیال آلوده مرا از یاد تو نمی شست...

ادامه شعر
سید علی عظیمی

چشم من ببار امشب که اشوب دلم دنیام بارونی شده چشم من هنوذم چشم به راهی میدونم کاشکی یه روز برگرده چشم من اگه اون نمی رفت توهم بارونی نبودی چشم من خسته از دلتنگی بی وقفه میباری اسیر این بغضی...

ادامه شعر
میرعبدالله بدر ( قریشی)

جز یاد تو در خاطر ناشاد ندارم جانا بخدا جز غم تو یاد ندارم پژمرده دلم بس که جفای تو کشیده در گلبن افسرده گل شاد ندارم تا در قفس تنگ، گرفتار دلم شد در دامن مرگم نفس آزاد ندارم از بس...

ادامه شعر
سمانه حاتمی

کجایی...عشق دیرینم کجایی به آغوش چه کسی آرام رمیدی دلم بی تاب رویت در تکاپوست خدایا مطلب قلبم فقط اوست نشاید عشق من از من گریزی نباید در دلم دردی بریزی منم بیمار رویت در تکاپو غمم بی تو ...

ادامه شعر
ابوالحسن  انصاری (الف. رها)

همدم صمیمی ...................................... من در هوای صحبت آن یار مهربان وقتی که در بهشت خاطر خویشم آن همدم صمیمی دمساز من شود آن مایه مهر ورزی و لطف زلال دوست آن قدرت شگرف که ذ...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

مُرد حامی زِ غمِ دوریِ دلدار ٬ دریغ دیده‌چون‌ابرِبهاری‌شـده‌خونباردریغ درچنین‌ لحظه‌یِ‌سـختی‌ بُوَدامید٬دلم شده‌در عشقِ‌پَری روی٬گرفتار٬دریغ بیستون‌کَنده‌شدازجای‌ولی‌کوشیرین گِره‌افتـاده درا...

ادامه شعر
محمد جوکار

گرداب تردید و هجوم یک غم لبریز هنگامه درد و سکوت و غربت پاییز گاهی صدای رهگذر از کوچه می آید گاهی من و ته مانده سیگار روی میز یلدای بی پایان شبهای جدایی و کابوس اشک نیمه شب در ظلمت دهلیز ...

ادامه شعر
نوید حیدریان

برف میبارید و چشمان من از غم خیس شد بی تو روح عشق از حصر جهان ترخیص شد دست های من برای چیدن تو دیر کرد میوه ی ممنوعه ی من قسمت ابلیس شد قصه های بی شماری دارم اما پیش تو بین آهی و نگاهی،واژه...

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

از آن زمان که زهجر تو دربه در شده ام نبوده ای که ببینی شکسته تر شده ام قدی خمیده و مویی سفید و رویی زرد دگر نمانده شکوهی و مختصر شده ام تویی بهار دل انگیزِ تاج گُل بر سر منم خزان زده باغی که ...

ادامه شعر
هما تیمورنژاد

با رفتنت دیوار تن آوار می خواهد دنیا برایم یک طناب دار می خواهد راهی ندارم غیر تن دادن به تنهایی این سر برای تکیه یک دیوار می خواهد هی تیک و تاک و دور باطل می زنی در من قلبم فقط یک عشق بی تکر...

ادامه شعر
ندا محرمی

کاش بوی تندِ عطر یک مرد امشب در مشامم پیچد میشود که بیاید به خیالم بنیشیند به کنارم کاش باشد در همین نزدیکی پشت پلکم در درونم تاروپودم آه ای کاش تمام ذهنم تسخیر شود از حرص نگاهش بو...

ادامه شعر
علی سپهرار

شب به عالم چیره شد در چشم عاشق خانه کرد دیده صبری بر صنم هر شب همی مردانه کرد غلت ها خوردم درونِ چسبِ شرجِ تن به غیظ خرده های غصه را دل جذبِ خود در لانه کرد عاشقی کردی اگر داغی به سردی غ...

ادامه شعر
عظیم صوفی

جاده قدم هایم را می خواند ومن در سکوتی خالی از سکنه بی رحمانه به جدایی فکر می کنم قلب من تمام خاطراتت را زنده به گور کرد احساس می کنم بدنم مور مور می شود وقتی فکر می کنم هوا چقدر سرد است انگا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا