تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آرمان دشتیان

تو تنهایـــیِ خودم درگیـر شعرم می ترســـم انگار که کسی مرده انگار نخـــستین روز تنهایـــی.. با رفتنت آسون گـــره خـــورده می ترســـم از پاییز و تنهایـــی از بهـــارِ شهـــری که.. می نویســ...

ادامه شعر
جابر ترمک

ترسم از زلزلــــــــه ای نیست بیا برگردیم در دل من گلـــــــــه ای نیست بیا برگردیم از همـــان راه که رفتیم از این شهر قریب ظاهرن فاصلـــــــــه ای نیست بیا برگردیم جاده در تیر رس صاعقـــ...

ادامه شعر
سیده مریم جعفری

شبیه مریم ... احساس من از ازل، چو شبنم بنوشت بر برگ گلی، شبیه مریم بنوشت بر سی گل دیگرش، اگر دُر پیداست از جاذبه ی حبیب، پرچم بنوشت از شاخه هویدا شد و یک، گل رویید از مستی گل ،دو ص...

ادامه شعر
محمد جوکار

من در آغوش مه آلود قرون جامانده ام
همرهان رفتند و من در بیستون جامانده ام
با سکوتی وهم انگیز و پر از سردرگمی
در هیاهوی تب آلود سکون جامانده ام
همچو آن طفلی که در وحشت سرایی مانده ...

ادامه شعر
مهناز نصیرپور

کاش بند ساعتت بودم عزیز آبی رگهای تو در دست اوست مه ناز نصیرپور پ.ن: وقتی به تو ساعت هدیه دادم می خواستم یادم در رگهایت جاری باشد سرخ، آبی ......

ادامه شعر
مرتضی برخورداری

بیقرار شب ها که بی قرار توام تار می زنم گویی که ضجه بر سر آوار می زنم می خوانم از وفای تو هرشب برای ماه در دل ولی جفای تورا جار می زنم چون نقطه ی فتاده به گرداب دایره برقلب...

ادامه شعر
حامد  زرین قلمی

ژولیده ام ، از صبح دستم با قلم ، گیر است
بی اختیار این شعر را در حال ِ تقریر است

این روزها از عاشقی چیزی نمی بینم
این روزگارِ لعنتی در دست ِ تغییر است

اما نمی خواه...

ادامه شعر
سیده مریم جعفری

بید مجنون درخت ستم!بید مجنون چه لرزان شده؟ شب و آهوان مسند گفت جمعان شده؟ لطیفی نبستی ز یک تند بادی وزان؟ مگر از درختی شب عشق ارزان شده؟ سیده مریم جعفری...

ادامه شعر
جواد  مهدی پور

بسمه تعالی کار صیقل می کند آیینه با آهن دلان زنگ خود بینی نباشد در دل زیبا رخان غیبت ما می کند هر کس که قدرش کمترست از قضا قد می کشد اندام ما تا آسمان من تو را بردم ولی دل ...

ادامه شعر
ابوالحسن  انصاری (الف. رها)

خوب من... خوب من اگر فاصله را پیوستی افسوس که در قلمرو تردستی یکبارگی از خاطرها دل کندی با تو چه کنم که در دل من هستی ؟ ...

ادامه شعر
موسی عباسی مقدم

دلبر من راه ورسم دلبری اینگونه نیست دلبری هرچند باشد سر سری اینگونه نیست گرچه مانند عسل شیرینی ی وماهی ولی ماه شیرین قشنگ آذری اینگونه نیست از همه بازیگران فیلمها پرسیده ام فیلم بازی ک...

ادامه شعر
جابر ترمک

وقتی که می آمد به هر آئینه سر می زد ماهی که هرشب باورودش دل به در می زد مثل قناری های باغ عشق می رقصد مثل کبوترهای این اطراف پر می زد پرواز را از برگ برگ یاس می آموخت با خنده اش بر غنچه پر...

ادامه شعر
محبوبه  طاری دشتی

گلوی مرا از سمت بغض ببُر دنیا از سمت شاهرگی که هیچ گاه شادی در آن اوج نگرفت همیشه در آشیانه ی تنم مرغ انتظار عقوبت می کشد، استخوان شکانده ام در خاموشی تهی ، دنیا ! چه در سفره ام آوردی ا...

ادامه شعر
حامد سنگچولی

معبد چشمان آهو باز در من می وزد موج خوش احساس ها با ترنم نم نم باران کنار یاس ها هر غزل از روح من گوید فقط از چشم تو عشق مروارید چشمت معبد وسواس ها لاله هایی از رخت در من ستایش می کند حدّ...

ادامه شعر
سمانه حاتمی

چه روزای خوبی شده کنار تو، دنیای من نگام چه آوازی شده واسه دل تو یار من آفتاب و آسمون و من تو این بهار سبز و ثمن تو این روزا کم نداریم شکایتی از این زمونه نداریم آی عاشقا... آی عاشقا... ک...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

آخ‌چه‌ سنگین‌شده‌ این‌ سینه‌ام بـاز شــده‌ پُـر ٬ دلِ پُـر کینه ام خنـــده‌ فرامــوش شده از لبم از غم و از غصــه‌یِ دیرینــه ام عیبْ نمـــایان نشــوَد بهـرِ من مات و کــدر از چه‌ شد آئینه ام...

ادامه شعر
ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)

شبانگَهان که تو را خواب ناز می‌گیرد حریمِ خلوت من شورِ ساز می‌گیرد به سینه هم‌نفسم آن سه‌تار خونین‌دل نشیند و سرِ سوز و گداز می‌گیرد روم به پنجه به تارش به یاد گیسویت به اصفها...

ادامه شعر
موسی عباسی مقدم

خنده کن ای ماه این چشمان بارانی بد است شانه ها را خم مکن سر در گریبانی بد است تا توانی از حصار سر د غم بیرون بیا زندگی در پشت این دیوار سیمانی بد است از نسیم بوی لیلا تا دم سحرا...

ادامه شعر
مهناز نصیرپور

اسب احساسم چو مردادی پر از شور و غرور منطق مِهرت مهاری بر دل ریشم نبود پ.ن: میزان، سمبل ماه مهر است و متولدین مهر برای همه چیز منطق خاصی دارند حتی برای احساس و شعرو گاهی این مشخصه ی میزان...

ادامه شعر
محبوبه  طاری دشتی

پاییز پای چشم های تو ایستاده است که رنگ هایش به پایان نمی رسد خس خس اندوه زیر چتر حسرت های ناتمام با من گام بر می دارد درد سینه ام پاییز نمی شناسد برگ برگ زندگی چینه ی مرغ فراق است کا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا