تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
عرفان ویسی (هستیار)

نیمه ی گمشده ************** من رهگذری که راه را گم کردم یک برکه که نور ماه را گم کردم من روزنه ی ورود به خوشبختی سوزنْ انبار کاه را گم کردم بعد از جریان اختلاس از قلبم در صندوقم ، رفاه را گم کر...

ادامه شعر
حسین دلجویی

... گر چه در چشم عزیز تو خـدای سخنم باز شرمنده ترین یوسف یک پـیرهـنم / چشم استاد تو میخواست که شاعر بشوم ورنه بی آینه ات طـوطی گنگ چمنم / آنقدر عطر نگاه تو به شـعرم جان داد که پس از مرگ ف...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

گاهی نمی شود به دلی اضطراب داد احساس را به خاطر مشتی عذاب داد هم بر خطوط زلفِ پریشان کشید دست هم شانه کرد و نقش و نگاری به تاب داد آری نمی شود همه زیبایی از تو بُرد باید به داده از تو، حساب و ک...

ادامه شعر
نسیم محمدجانی

هوالمحبوب درمن حلول می کــند، آرامشی عجیب بر من به سجده می رود عطری شبیه سیب بی تو چه تلخ ترجمه شد هر تبسّمم؛ اکنون شکوفه می دمد از بارشم،عجیب پیچیده در هــــزار گره بود لحظه ها؛ پر می...

ادامه شعر
طارق خراسانی

تا که گنجشکان به باغ بوسه ها سر می کشند دیگر از اطـراف ما...، پروانه هـا پَر می کشند بر بهاران...، از من این شـوقِ درودِ بوسـه ها تا شـقایق ها...، می نابِ سحـر سر می کشند موج اشکم را چرا این ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

ناز فرخنده پری چهره نیاز است هنوز شکر ایزد کنم او بنده نواز است هنوز قصد دیدار تو در حوصله ام می رقصد دو لبت سجده رنگین نیاز است هنوز به گل آسیب رساندن گنهی نافرجام که در افسردگی اش پردۀ راز ...

ادامه شعر
حسین دلجویی

... یک بار فقط چشم تو را دید وغزل گفت یک بار فقط نام تو پرسید و غزل گفت / دیشب سر شب بود در آن جمع که ناگاه در قافیه اش مهر تو رقصید و غزل گفت / درجشن تو رقصیدی و چرخیدی و یکبار موهای تو ...

ادامه شعر
عرفان ویسی (هستیار)

ستودنی غزل و دوبیتی، اشعار هزارند، هزار هیچ یک قدرت وصف تو ندارند ای یار نفست عِطر و گلویت ره مشک چشمهایی که ازابتدا خمارند، خمار چین پیشانی تو موج ملایم، برآن ابروانی که به انحنا دچارند ، دچار ...

ادامه شعر
الهه دهقان

به محبت شما... بد جور عادت کرده ام از همه آشنا،غریبه ها شکایت کرده ام شایدم روزی مرا طرد کنی... می دانم وبگی بانو ...شما را رد دعوت کرده ام هر شب از تهران برایت بوسه ارسال کنم و شما به من بگو...

ادامه شعر
طارق خراسانی

«اگر چه شعر دَری تحفه ی خراسان است شکوه شعرِ دَری، ساکنِ نیستان است به کوچه کوچه ی تاریخ با تو می خوانم که عشق، روح خدای عظیم مَنّان است [1]» «بدون جلوه ی رنگین روشنش انگار بنای قصر دل ا...

ادامه شعر
علی اصغر  اقتداری

با غروری نجیب وروحانی وسعت عشق را شنا کردند دل خودرا به موج ها دادند میل دیدار آشنا کردند سیلی موج را خریدندو لذت اوج را چشیدندو فتبارک از او شنیدندو این چنین خویش را رها کردند دستشان بسته بود...

ادامه شعر
علی اکبر سلطانی

به هوای تو دلم غرق تمنا شده است محو چشمان غزل خوان و فریبا شده است قایقی گشته به دنبال لب اسکله ای که به امواج غم چشم تو پیدا شده است موج گیسوی سیاهت که سرازیر شده آبشاریست که در کوه کمر جا شده ا...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

زندگــی٬زِ٬نــون٬دال‌وگِ‌ویــاست زِزبانِ‌خـــــوش٬نِ‌ازنامِ‌خــــداست دِ٬دلِ‌دریــــایی‌وگِ گفتـگــــوست یاٰ٬یــارِیک‌دل‌وعشــــقی‌نکـــوست زندگـی٬زنــدانِ آدم‌هـــا،که نیست این‌همــه‌دردوغـ...

ادامه شعر
سلبی ناز رستمی

"باید شبی بپرسم از او راز خویش را باید به یاد آورم آغاز خویش را دیریست در غبار قرون دفن کرده ام آینه های نیلی اعجاز خویش را دیریست این پرنده ی آواره ی غریب گم کرده است وسعت پرواز خویش را م...

ادامه شعر
حسین دلجویی

... سالها رفته است و مانده باز هم درخاطرم سبز چشـمان شمالی های شالی پرورم / نوبـهارم رفته اما باز هم گــل می کنند روز و شب آوندهای پونــه های باورم / از حلــول آبی چشـم خـزر دارم امید...

ادامه شعر
پویا نبی زاده

به نـــام بزرگ جــــهان و روان پدید آمده از دمش خــاکدان گواه من اندر جهان رای اوست خِرَدرا فقط غصّه سودای اوست نباشم به دزدی که تهمت بسیست بدوزم چنین گویَدَم هر کسیست زَنَم از ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

نـورِ خـود بـی عـــشق در عــالم نبــارد آفتـاب بــا امیـدِ سبــزه زائیــدن شد آبستـن سحـــاب درس گیـــــر از اتّـفاقـاتِ جـهانِ هفت رنــگ روز نـــو گردیده هر دم بــا هزاران انقلاب ...

ادامه شعر
مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

ابن رنگ غزل طنزی از : مهرداد نصرتی(مهرشاعر) جنس آدم ربط دارد با ژنوم حضرت پالن حریر نقره سم! دست در برگ هویت برده ای به خیالت ماهیت هم گشته گم؟! تو فلزت زنگ خورده، ابن رنگ! حال بر خود هی بمال آ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

حقیر حضرت استاد حمید سبزواری (حسین ممتحنی) را از بزرگ شاعران آزاده ی جهان می دانم. زمـــوج حادثـه... دردی قریب می بینم شـکوهِ شــعر و ادب را غـریب می بینم به جای شــهد و شـکر از کلام احسا...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

افسوس از این شور، من اینجا و تو آنجا در مانده و رنجور من اینجا و تو آنجا گویند که رایج بود این فاصله در عشق این قدر چرا دور ؟ من اینجا و تو آنجا صیاد شکست حرمت آزادی ما را افتاده به یک تور ، من ا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا