- لیست اشعار
- مناسبت
- عرفانی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
بی تو دنیا سادگی ها را ، تجمل میکند درزمستانی که گاهی شاخه هم، گل میکند می نشیند برف سنگینی بروی شاخه ها سوز و سرمای زمستان را تحمل میکند سبزی هرزه علف های کنار جوی هم در توهم خویش را همر...
ادامه شعر دست بَری بـر دعــــا،نکتــــه ی دیـگر مپـرس
دل فکنی بر قضـــا،از مـی و ســـاغر مپـرس
آنـچه مقّــدر شده ،می رسـد از سـَــر سَــرا
قاصـــد نیکـو خبـــر، جملـه ی آخـر مپــــرس
...
* 111- اسیر هوس * نه انسان، بلکه خر گردد کسی کـه عاشقِ زیرِ کمر گردد چنین کس پیرو ِ نفس است و عقلش نوکرِ زانو که هرجا رفت با آن همسفر گردد و مغزش دربدر گردد http://www.axgig.com/images/0...
ادامه شعرمن احساس قلب مادرم را حس میکنم.....!!!!! نه احساسی که پراز درده نه احساسی که پرازدلتنگیه نه احساسی که پرازخاطره است احساسی که پراز تنهاییه احساسی که ز دیدار مادر سفید می شود.....
ادامه شعرغمی نهفته به جانم که عیـنِ لبخـند اسـت شکفتهخاطر از آنم ،که با تو پیوند است مکن مـلامـت دل را ، که در صـفای خیال به کنج مروهی وصلِ تو آرزومـند اسـت مگو که راه من از دل جداسـت ؛ میدانم بگو مسـ...
ادامه شعرمطـــرب عشق عجب ســـاز و نــوایی دارد در طَـــربخــانه ی دل حـــال و هــوایی دارد یـــار در خـــانه بُوَد از چه جهـــان می گردیم مـــــگر این گردش گـردون چه خطـایی دارد لُـــ...
ادامه شعرقایق شورشگر خود .تا به دریا می بری کشتی دریانوردان را به یغما می بری تور خود گسترده ای بر عمق دریای دلم اینهمه صید از دل ما جمله یکجا می بری لااقل باید بدانی زخم دل ماند به جا صید دلها کرده...
ادامه شعربهار وصل دلا! یک ره ازین زندان برون آ تا جهان بینی گذاری کن به ملک جان، که تا جان جهان بینی در این دنیای پرکینه، زشادی چون بود نامی؟ بکن نقلی ز کینستان، که از شادی نشان بینی مبادا! کبر و مغروری...
ادامه شعربه نام اولین شعر الهی به عشق و انتظار و سوز آهی به نام دل ، و اعجاز درونش به دلداری که دل را کرده راهی مرا جاروکش میخانه ات کن گدایم کن ، گدا در بزم شاهی بسوزان سینه ام در آتش عشق مرا جام...
ادامه شعرروزن تجلّی مستغرق جـان، کعبه و بتخانه نداند لطف شه عشق عاقل و دیوانه نداند تفسیر شکن در شکن طرّه ی جانان هر چنـد زبان بیش، ولی شانه نداند طفل دل من تا که شد آگاه ز کویش همبـــازی دلهــا شده و خ...
ادامه شعرتا چندوقت پیش توی این شب های پاییزی.... فکرمی کردم............... مهتاب درآسمان است............... امادیشب........... دیدم مهتاب توی چشمان قشنگت جای دارد.............
ادامه شعربه نام خدا (جلوه های شب) چه کسی می گوید که شب تیره فقط ، پرده زیبایی هاست ؟ من به تو می گویم ، تو برو در دل شب ، پی زیبایی شو ! شید هر چند دگر پیدا نیست ، چونکه شب می آید ، لیک اگر خوش نگری ...
ادامه شعرگر ره نبرد به کوی دلدارم دل پس چیست مرا فرق میان دل و گل دل دل بود ار خدا نمایی بکند! هستیم از این آینۀ تیره خجل غارتگر دین و دل و رایم صنما برخیز و در آغوش درآیم صنما با سر ره دیدار تو می پیم...
ادامه شعرتنهایی.... دردهای زیادی دارد..... که انسان باید تمام آنهارا باخود بکشد....... اما....... تو نرو....... بگذار من این دردهارا بکشم..........
ادامه شعرگاه اشکیم وگاه لبخندیم گاهگاهی به عشق پابندیم گاه خاموش و دل سراپاگوش گاه سوسنزبان و پرپندیم گاه گریانتریم زابرِ بهار گاه برریشِ غصه میخندیم گاه نومید و گاه امیّدیم به سر موی آرزو بندیم گر...
ادامه شعردلم گرفته ز غم ناگهان کسی در زد بهار آمده بود و به شادی ام سر زد گشودمش دَر و آمد به گوشه ای بنشست سرود: «مرغ دلم در هوای تو پَر زد» به گیسوان سیاهش، که پُر ز باران بود دو بوسه ای زدم و او ب...
ادامه شعربرف میبارید و من مات و حیران بر سپیدیِ چمن می شدم غـرقِ تـماشـای جهـان ِ خـویشتـن بیگمان پوسیده خواهد گشت تن روزگاری در کفن * برف می بارید و باز غنچه می نالید از سوز ِ اَیـاز موی...
ادامه شعربه نام خدا (یعنی این صنم) شادم ز لبخند تو من، مسرور یعنی این صنم دیوانه خوانندم کسان، مشهور یعنی این صنم من از شراب لب تو را، عمری است بیخود گشته ام کس را بصیرت ار بود، مخمور یعنی این صنم در گوش...
ادامه شعربه نام خدا (توبه) اگر می خواری و مستی رها کردم ، خطا کردم! وگر با ساقی و شاهد جفا کردم ، خطا کردم! دلم گر سوی واعظ شد گناهم بود و می دانم جماعت هر چه من با او به پا کردم ، خطا کردم! اگر بیرو...
ادامه شعرهمین یک قطره اشک پژواک آرامش خاطرم شد قطره جان بخش عشق او ستاره قلبم ربود بارش قطره چو آئینه بر دل نشست ********** او می آید با شبنمی من با دریایی از سوز به استقبالش ********* ا...
ادامه شعر