تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
افسانه نجفی

_فراموش کرده ام تو را؛ صد بار! _و هزار بار دیگر دلم برای تو تنگ شد... _مگر تو؛ چند باری؟!

ادامه شعر
آگرین یوسفی

خوشا اِی بادبادکِ عاشق میچرخیُ میرقصیُ آزاد عشق در آغوشت پرواز میکند. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
سحر خالقی

بر ف همان برج بزرگ آسمان است که در تلاطم شبانه، ماورای خیس اشتیاق را از فرکانس غیر منتظره ی پرتو نور همچون دیسک های طلایی آرامش بر معبدم می بارد وانرژی های خالص ایمان را همانند سجاده سبز رنگ در تمام ...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

تنهاییِ شَبَم را بی تو ورق میزنَم ماه به میهمانی ستاره ها میروَد کاش بادی بِوَزَد عطرِ تورا به خلوَتَم بیآوَرَد. #آگرین_یوسفی...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

بردیوار عمر نوشتم قدم هایت را آهسته بردار هنوز قطار خوشبختی ام را میبینم از دشت های دور پشت کوه های حسرت واز لابلای جنگلهای سر به فلک کشیده، دست تکان می دهد عقربه های زندگی ام خواب به چشم  ندارن...

ادامه شعر
فروغ گودرزی

۱_ جوانه یعنی تو در بوته ی بهار شعنک_استثنایی ۲_ در نگاه خالی اندوه پریشان است سکوت شعنک_دوسویه ۳_ ساحل تنهایی را می دوم هم پای خاطره ای خیس شعنک_ دوسویه ۴_ کوچ یعنی پرواز خیالَ ت در نگاهم...

ادامه شعر
مریم حشمت پور

#سکوت هبوط بی فایده ی سیبی در شاهرگ گندمزار نان به شکم بستند وُ در جیب هاشان مانده ام روی دلشان وقتی با دست سیلاب می شویند یا به صاعقه ی کوری در آسمان شکار می شوم اینجا که  مرگ  هم از زبان...

ادامه شعر
جواد مرادی

هجوم می‌آورند شهاب‌های دلتنگی با یک دنیا اندوه دنبالشان رویِ صفحه‌ی خط‌دار دلم وقتی میخواهم بچینم از آسمان رویاها را، جالب نیست دنیایی که به عنوان آدم بزرگ‌ها ساختیم؛ با اشتیاقی کودکانه بیا دست‌هایم...

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

عاقبت مه مرا در خود بلعید. می دویدم و فریاد می زدم اما تمام راه ها ناپدید شده بودند پیش از آنکه قله را ترک کنم  مه از راه رسیده بود... هر بار پیش از رفتن گمان می کردم که باید تو را ببینم.  اما حال دیگ...

ادامه شعر
بهاره میرشفی
آگرین یوسفی

بهار در راه است کاش عطرِ بدنش با گلها به مشامم برسد او دِگر رویا نیست حِسی در رگِ من است. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
جواد مرادی

نگاهم سبز افکارم خاکستری شعرهایم سپید و قرمز واکنشم به اتفاق‌هاست، من یک رنگین‌کمانِ به ناکجا کشیده شده‌ام وقتی از باران فقط خیس شدنش را بلد بودم. جوادمرادی ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

رونق گرفته جمعه بازار ِ دلم بی تو دیگر به هیچ خریداری خرسند نخواهد شد!!! دست آموز عشق که بشوی از همه رمیدنت حتمی ست......

ادامه شعر
آگرین یوسفی

نوشت اشک ریخت و خوابید او شاعری دلشکسته است لطفا آهسته بخوانید. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
مهرداد خالدی

میخانه های شهر را سیل برده ولی میخانه جای اشک ریختن نبود ای دلبر آرامی شب خواب از چشمانم گرفته خلوت شامگاهان جای هیاهوی خاطره هاست ای دلبر اندوه شعر های زیادی دفن شده زیر لب هایم مهر ل...

ادامه شعر
فروغ گودرزی

۱ بر قواره دل چروک خورده عشق ۲ در زوال عمر برگ ریزانَ ند فصل ها ۳ در چهار خانه ی تن قلبم پازلی ست گمشده ۴ در جاده های بی عبور سرکشی می کند نقره فام نگاهت ۵ خاطره شده نگاهت در ذهن عاشقَ م ...

ادامه شعر
جواد مرادی

حالا که سیاهند سقف آروزها برای‌مان، یک چمدان ستاره بیاور تا با آنچه از کودکی‌مان بجا مانده است ستاره‌هایمان را بچینیم. جوادمرادی ...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_با دست هایی که مدام توی هوا تکان می داد روبه رویم نشسته بود افسانه می گفت یا که پند می داد؟! نمی دانم... _به گمانم آغوشش پرت ترین دژ ِفراموشی بود! _دلم عجیب هوای تبعید شدن کرده بود در تنگنای بازوان...

ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

نگارا تو بیا نگذار شعر فراقم به درازا بکشد عمر شاعر به بلندای همین وعده پوشالی فرداها نیست ! #محمدعلی_یوسفی

ادامه شعر
محمدشفیع دریانورد

مروارید دریا کجای قصه ی مروارید دریا تو نیستی قلبم تاریکه توی این روزهای دل شکستن دلم با موج دریا همرنگه نمی خوام موج ها طوفان بشه دلم از دلشکستن بیزاره نزار صید ترال من و از دریا برداره تو غمگینی دل...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا