- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جعفر لاهوتی آذر
در01 /03/ 1348 -
فرزاد کاکاوند
در01 /03/ 1365 -
الهه دهقان
در01 /03/ 1364 -
علیا کوثیا
در01 /03/ 1395 -
مروت خیری
در01 /03/ 1362 -
samaneh nouri
در01 /03/ 1362 -
بهروز بجروانی
در01 /03/ 1399 -
سحر غزانی
در01 /03/ 1399 -
محمدباقر انصاری دزفولی
در01 /03/ 1400 -
فاطمه عسگرپور
در01 /03/ 1400 -
مجید کرم دل
در01 /03/ 1400 -
مریم محبوب
در01 /03/ 1348 -
محمدشفیع دریانورد
در01 /03/ 1365 -
شیدا شهبازی
در01 /03/ 1355 -
شهلا مظفری
در01 /03/ 1367 -
لیلا طیبی
در01 /03/ 1369 -
جواد خاشعی
در01 /03/ 1358
_من سراغش را مدام می گرفتم از حضرت حافظ! _اما او به محض ِ آفتابی شدن؛ برای من! از منطق حرف می زد... _آفتاب ِِسوخته بود! دیگر به آسمان ِدلم نمی آمد......
ادامه شعرنیمه شب بود. تاریکی در انتهای افق می درخشید. آوازِ بی نهایت عجیبِ پرنده ای شب را در برگرفته بود. شب را، شبِ مغرورِ جاودان را. ما می دانستیم که هیچ انتهایی در کار نیست. آنسوی افق، حتی آنسوی دریاها، ...
ادامه شعرصدچاک شد ؛ قلب مادر، از زمین خوردن کودک ============= یاس به سینه دارم ؛ پرشدم از ، عطراندوه ============ خاطراتم ؛ جوانه زد ، پای رفتنش ، شکوفاشد . =========== چهگونه بوسه میزنی ؛ به زخمی، که تبر ز...
ادامه شعرقداست عشق را "نام تو" لکه دار کرده است! با خیالِ تو؛ تمام کوچه های شهر طعم بن بست می دهند...
ادامه شعررویایِ من همیشه پاییز است سردُ بارانی بهانه ای برایِ آمدن در آغوشَت زیرِ چترِ سیاهَت گرفتنِ دستانَت قدم میزنیم کوچه یِ خیال را که انتهایَش به بوسه ختم میشود. #آگرین_یوسفی...
ادامه شعر"بند ساقه ها" که فاصله ام تا تو در بند ساقه هاست. که در تن ام اکنون پرنده ای جوانه زده که به هیچ زبانی طلوع نمی کند! شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...
ادامه شعرلعنت به بهاری که می آید ولی از بهاره من خبری نیست... بگو!!! کدامین مناسبت می آیی??? زاد روزم یا که سالگردم... ... رضا دهقانی نامور...
ادامه شعرشعر در اندیشه ام ، کشوری ویران ست ، که در سپیدی پرچم چشم هایت ، شیر عشق می بیند ، و خورشید آزادی ! مهدی بابایی ( سوشیانت )...
ادامه شعرپا به پایان ... چون گذاشت آن مادری دلسوز بسوخت و گشت خاموش همچو شمع روشنی افروز پریشان مثل یک پروانه ای در پیله تاریکی شب چه بی پرواز مانده این من غمگین ! #محمدعلی_یوسفی...
ادامه شعر_آغوش و بوسه های من؛ شعله های شوق بر سرمای تنش می بیخت! _تا نفس هایم آمخته ش به گرمایش؛ قهر را با کفر به هم آمیخت... _خسروانه رفت؛ از مملکت خویش گریخت! _آبروی من ِ مجنون را چون خون ِفرهاد؛ مفت،ریخت.....
ادامه شعرپرسه می زنم ؛ درنبودت ، درکوچه ای بن بست . ########## درگلوگاه زمان ؛ موسیقی می نوازد ، آهنگ رفتن ات . ########## دمنوشی هستی ازطعم عشق ، می نوشم ، جرعه جرعه ######### من درغروبی دل گیر؛ چای تلخ می...
ادامه شعر_تمام روز تو را گم می کنم؛ به عمد! لابه لای کتاب ها و آدم ها... _شب که می شود تو بی اجازه باز! می خزی به بستر شعرم؟!
ادامه شعرزندگی گاهی ... حسرتی کوتاه چو پرواز نگاهی سرد است که تراود پشت یک پنجره از چشم و آنسوی خیابان بخشکد !!! #محمدعلی_یوسفی...
ادامه شعربتابانم ... فروغ دیده ای فرخ بگیران اینهمه تاریکیو تردید را در من فروپاشان فروزان کن فانوس خاموشم میان کلبه ای تاریک نورافشان تو با فرخنده چشمانی خورشید فش نگاهم کن . #محمدعلی_یوسفی...
ادامه شعریاد داده ام به باد که آمدنش را هو نکند من با هوای تو خوش ترم
ادامه شعرتنها سکوتِ شب برآیم مانده است خیالَت را دستِ باد سپرده ام که شاید تو را برآیم به ارمغان بیآورد. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر_در این تیره شبِ زشت به خلوتم بیا بی محابا؛ نرمی انگشتانت را روی تن ِ اندوهم بلغزان! _بگذار ذره ذره ،تنهایی ام با لمس بوسه های تو آغشته به مهر شود... _من در این واپسین نفس های عشق برای وطن ساختن ِ...
ادامه شعر" نفس تازه" از من که بنفشه ای رونده ام، روی کاغذ کاری بر نمی آمد می باید از ته دل به یاد می آوردم آفتاب را! ریشه که می گستراندم در تو! ساقه ها پیدا می شد و شعر از برگی به برگ دیگر نفس تازه می کرد! ...
ادامه شعرذهنِ زمان را به زوزه انباشته اند هفت خطّانی که به سمفونی طاعون بر مرداب های زمانه می خوانند ✍رجبعلی باقری #سپکو_زمان...
ادامه شعربه گوشه ای نظاره گر میشوم در خلوتم از آدمیان در حال عبور و مرور از آدمیان امروز و دیروز در زمان حال وقبل آن در لحظه های سرد تنهایی چه ماهیتی باعث گرمی من است در این دل پس کوچه های شهر من در افکار ...
ادامه شعر