تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۷) دیوونه دل نَکَن که دل بریدن برای عاشقا مثال مرگه مث اون شاخه ی رو دیوار نباش که فاصله اش بامرگ فقط یه برگه دیوونه جاده ها تموم نمیشن این عمر ماس که عابره همیشه میخواستم ازخدا که ازنگاهت ...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

سلام این قلبه من دلتنگته هر روز بهت فکر میکنم چشمات شدن دنیایه من، دنیای من چشمات شدن حرفات همش تو گوشمه، عشقم تویی جون و دلم هرجا میرم هسی توام ، هرجا میرم هستی دورم... تو کل فکر و ذهن من اس...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

اتل متل پریدن تو آسمون دویدن رفتن به باغ ابرا گل ستاره چیدن اتل متل چه ماهه آینه اش حوض آبه لبش مثل گل سرخ لپاش رنگ اناره اتل متل چه خوبه بوسیدن روی ماه دستاش ستاره داره برای روی آفتاب اتل متل پاور...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

شاه پریا نشسته با بال های شکسته تو خونه راش ندادن تو حوض نقره جسته اشک می ریزه بهار بهار آه می کشه قطار قطار از پیشونی نوشتش از سرگذشت زشتش همش داره می خونه از سختی زمونه این جا که مهتاب نداره د...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

سکوت شب شکسته ماه تو نگاش نشسته آواز می خونه ماهک برا توو و برا من چرخ چرخ روزگار خدا منو نگه دار چشماش ستاره داره گل های باغ لاله دشت پر از گل کجاست تو خواب سرما مرده چرخ چرخ روزگار ابرها رو از ما...

ادامه شعر
سید هادی  محمدی

بسم الله الرحمن الرحیم وقتی که میفهمی دلم از آسمون سیره یا پشت لبخندی چرا پهلو نمی گیره؟ وقتی میوون غصه ها درگیر احساسی سخته که دنیای پراز دردامو بشناسی هرجا که اشکامو کنار میز می چینم با توو...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

یه روز،از یه جا یه ادم شد همه هستیِ قلبم شد واسم تمومِ دنیام شد واسم ناجیُ مرحم... یه روزی دیدمت انگار ک تو خوابم ،ک خیاله.... گفتم این یه خواب و نابو داشتنش برام محاله... ____ حالا تو، تمومِ من شدی...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

ترانه تولد من روز تولد من؛ روز فرار غصه ست روز سرک کشیدن تو هر کتاب قصه ست درخت  عمرم هرسال بوی  بهارو داره بوی  شکوفه  یاس   عشقو برام  میاره ببین رفیق تو قلبم رفاقت خونه  کرده اردیبهشت تو چشمام ب...

ادامه شعر
احمد صیفوری

زمستونِ طولانی و سخت رفت رسید عیدِنوروز و فصل بهار پس از سختیا هست آسایشی که طعمش بمونه برات یادگار درسته که حالی نمونده ولی عزیزم امیدت رو اصلا نباز مثِ سالِ نو، سعی کن تازه شی از این کوچه بن بست، ر...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

به شیرمحمدعزیز وآبی بیکران چشمانش (لطفن شعررابه زبان عامیانه ی کوچه بازاری بخوانید) یه روزی یه آقایی بود نومِشو نه خاطرم نیست اما تو یادمه قصه اش،خوب می‌دونم واسه ی چی حتمنی قصه اش قشنگه،بِشنُفین ضرر ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

اگرچه می روی برو، ولی نرو ز خاطرم! که من مزارِ بی نشانِ خاطراتِ پرپرم برو غمِ مرا مخور، که سالهاست مرده ام نه مستحقّ گریه ات، نه لایق ترحّمم برو که بودن تو هم، غمِ مرا دوا نکرد برو برو که سالهاست،...

ادامه شعر
احمد صیفوری

تو رفتی ولی بوی عطرت هنوز مث اولا رو لباس منه همونی ولنتاین دادی بهم می گفتی که این عطر خاص منه ببین شیشهٔ خالیِ عطرِ تو کنار گلامه لبِ پنجره می ترسم نیای اونقدَر تا یه روز باقی موندهٔ بوی عطرت بره ...

ادامه شعر
سپیده اسدی (مهربان)

نارنجی پوش تقدیم به قشر زحمت کش جامعه یه آسمونِ آبی نه گردی و نه خاکی عجب هوای نابی چه شهر خوب وپاکی از اول صبح تا شب تو کوچه ها میگرده پارک و خیابونارو یک تنه جارو کرده یه مردِ نارنجی پوش مامور� ...

ادامه شعر
سپیده اسدی (مهربان)

#شعر_کودک پرچم پرچم سبز و سفیدو قرمز رنگای پرچم ماست پرچم ایران ما قشنگترین تو دنیاست سبزش مثال جنگل جنگلای شماله سفید نشون پاکی قشنگه هُو زلاله قرمزه رنگِ لاله س نشونِ خونِ شهداس سبز ...

ادامه شعر
منوچهر کشاورز

دل من به عشق تو عاشق شده به تو دل سپرده و مایل شده تو را باورت کرد باور بکن به هرجا که گفتی حاضر شده دل ساده ،بیچاره از خامیش به حرفهایت دل بست و غافل شده ز عشق تو تندیسی در دل گذاشت به حد پرستش پرستی...

ادامه شعر
مهدی آماده

بیا دستاتو بزار تو دستام تا ببوسم روی زیباتو تا ببافم تار موهاتوتا بخندی تو برام تاصبح تو بشو خدای قلبم من میشم براتو بندت تو فقط بخند عزیزم میمیرم برای خندت تو مث نوریو من تاریکی میگذرونیم  شبو روم...

ادامه شعر
 رزیتا دغلاوی نژاد

« روز تولد » تولدم نزدیکه روزی پر از تبریکه پر از شادی و خنده شیرین شبیه قنده منم همش میخندم موهامو قشنگ می‌بندم مامان و بابا رسیدن کادو برام خریدن کادوی مامان چه زیباست یه عروسک دلرباست بابا...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

تو خورشید بی غروبی مث گرمای جنوبی میدرخشی قدِ ستاره ماه شدن کاری نداره لحظه ای یاد تو باشم فردا صحبتِ بهاره دیدنت قسمت یاره کاش برم مشهد دوباره آقا جون شاهد کاره به همه امید واره میتونیم موفق شیم بدون...

ادامه شعر
 رزیتا دغلاوی نژاد

( قناعت ) رفته بودیم به بازار خرید لباس و شلوار من یه لباس رو دیدم با شوق یهو پریدم مامان تا دید پسندید منو نگاه کرد خندید بابا هم اومد با خنده گفتش که میپسنده تا بابا داد اجازه رفتم داخل مغا...

ادامه شعر
سیدمهدی  حسینی فرد

بابام یک عمر حمال علی بود دلش پیوسته دنبال علی بود نه تنها خونه ما رسم ده بود نمازا رو به تمثال علی بود دلا بی استخاره مست میشد شبا ماه و ستاره مست میشد موذن زاده تا اسمت رو میبرد دل ما با مناره م...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا