دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
بیوگرافی جلال بابائی
جنسیت مرد
تاریخ تولد 01 /10/ 1365
کشور ایران
شهر لنگرود
بیوگرافی مردی از تبار دیلمیان با تحصیلات آدکامیک با زندگی پر فراز و نشیب
جلال بابائی

اصحاب غار چگونه بود که سیصد سال خفته اند .
در نانوایی پولشان گنج شد .
اصحاب اختلاص پول را وارونه می کنند.
مردی که در کما خفته بود دو سال.
چون هوش آمدش نان را هوس نمود.
با کارت وامانده ی خود تقاضای نان...

ادامه مطلب
جلال بابائی

آهسته آدمک‌ها در باد و طوفانی که سالها ملخ ها و کلاغ ها آنها را انتظار می کشند می خندند.
چه نظاره گر است آدمک ، آدمک با قلبی شکسته به حجمه ای از تاریخ به با دها و طوفان ها می نگرد.
دو گروه ظلم و داد ...

ادامه مطلب
جلال بابائی

چشم هایم حیرت زده شد.
خیره در عکسی که به نانوایی چسبیده بود.
جوانی زیبا و پنجه در پنجه کوه دماوند داشت.
نانوایی سیاه پوش شده بود و چشم هایش پر از اشک.
چه غم انگیز است و بعضی با رتبه ای بر دوش فخر عالم...

ادامه مطلب
جلال بابائی

در نگاه معصومانه تو مرگ را دیدم و چشمانم پر از خاطره شد.
نه تو چون برادرم ، برادرم بودی و چنگال سیاه مرگ تورا از من جدا کرد.
گریه های یوسف تیموری و همسر تو نشان از قلب پاک تو را دارد.
چشم هایم بی قرار...

ادامه مطلب
جلال بابائی

باد در گوش درختانت آواز دوستی و محبت می خواند.
تره های کوهیت سوغات مسافرانت را فراهم می کند.
کوه های سپید مانده از زمستانت نگین انگشتر است بر انگشتر کوه.
گون هایت سبز و خرم می شود و انبانی از هیزم و ...

ادامه مطلب
تبلیغات
تست
ورود به بخش اعضا

بازدید ویژه