«کاش ، کاش»
کاش دل هرگز مکان غم نبود
کاش در دلها چنین ماتم نبود
کاش می شد آسمان آبی شود
کاش آدم دشمن آدم نبود
کاش می شد برکه پُر آب زلال
ماهیِ لب تشنه در عالم نبود
کاش خم هرگز نمی شد قامتی
سرو خوش قامت در اینجا خم نبود
کاش می شد در کویر سینه ها
چشمه ای جز آب آن زمزم نبود
کاش یاسی بود و باغی پُر چمن
جز نوای بلبلی مرهم نبود
کاش باران بود و پاکی در هوا
این هوا آلوده و پُر دَم نبود
کاش در دل کینه و نفرت نبود
در میان جام دلها سَم نبود
کاش مردی بود و بس مردانگی
پوریا در عالم ما کم نبود
کاش می شد «مخلص صادق» شویم
فکر آدم ثروت و دِرهم نبود
چهارشنبه99/5/29
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 20 اردیبهشت 1403 13:50
درود بزرگوار ا
محمدهادی صادقی 20 اردیبهشت 1403 23:04
درود و سپاس
محمود فتحی 21 اردیبهشت 1403 12:19
سلام استاد صادقی بزرگوار
عالی قلم زدید کاش درعالم ردپای آدم نامرد نبود
درود برشما