شبی نگریستم قمرت را تا طلوعی دوختم نظرم را
چه کردی یا رب تو با ما ربودی با ماهت دلمان را
در ظلمت شب عیان است در بهجت من شفا است
مه ات خاتم اسمان است یا که شریک حزنمان است
چو شنید درد دلمان را گشت شقه بار الهی
رنگ ز رخسارش پرید بی درنگ آفتاب امد پدید
رخصت دهی خدایا روئیت کنم مه ات را
شکرش کنم فروان ان ماه بی وفارا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 06 اردیبهشت 1403 09:49
سلام ودرود