به عشق عکس ماهی که درون استکان افتاد
ننوشیده چنان مستم که از چشمم جهان افتاد
من تنها به قدر قهوه قاجاریت تلخم
وبا تو مثل چایی که درونش زعفران افتاد
لبت چاقوی زنجان و تنت قالیچه کاشان
عجب نانی میان سفره این بی زبان افتاد
به پای شیطنت بگذارو بگذر از من طفلی
"که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتاد"*
چروک انداختی بر چینه پیشانی و رفتی
شدم تصویر ان دزدی که دست پاسبان افتاد
صبا میگفت که شاخه نباتم بعد این قصه
گذارش سوی شهر شعر و مهد شاعران افتاد
تو در شیراز خمیازه کشیدی...صبح تابستان
نسیمی در هوای شرجی مازندران افتاد
------------
*حضرت صائب تبریزی
تعداد آرا : 7 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 18
طارق خراسانی 06 تیر 1394 07:30
با سلام و درود
شعر زیبا و با حشمت و جلال افرندت را خواندم و درودت گفتم
و درود به روان پاک نیما و شاعرانی که باعث شدند شعر کلاسیک تا این حد از زیبایی رشد کند.
و چقدر زیبا حضرتعالی مصرعی از غزل صائب بزرگ را تضمین کرده اید.
در پناه خدا افرند عزیزم
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:22
سلام بر حضرت خراسانی بزرگوار
وامدار محبت شما هستم آنقدر که با کلمات نمیتوانم آن را ادا کنم
ان شالله قسمت باشد و حضورا مراتب احترام خودم را تقدیم حضرتتان کنم
باشد سنگینی این بار سنگین از دوشم کمی کاسته شود
سپاس
روح الله اصغرپور 06 تیر 1394 09:46
با سلام بسیار زیبا و دلنشین
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:23
سلام بر جناب اصغرپور گرامی
ممنون برای حضور ارزشمندتون
شاد باشید و شاعر
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 06 تیر 1394 10:20
به عشق عکس ماهی که درون استکان افتاد
ننوشیده چنان مستم که از چشمم جهان افتاد
بسیاردلنشین بود لذت بردم برقرارباشید
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:24
سلام بربانو نادری بزرگوار
سپاس از نظرات ارزشمندتون
شاد باشید
سمانه تیموریان (آسمان) 06 تیر 1394 14:41
به به خیلی زیبا و دلنشین بود
واقعا لذت بردم
در پناه حق
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:24
سلام بربانو تیموریان بزرگوار
سپاس از حضور ارزشمندتون و ممنون از نظرات دلگرم کنندتون
اصغر چرمی 06 تیر 1394 17:18
درود بر شما داداش
چه زیبا سرودید
تو در شیراز خمیازه کشیدی...صبح تابستان
نسیمی در هوای شرجی مازندران افتاد
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:25
سلام بر جناب چرمی بزرگوار
نظرات ارزشمندتون باعث دلگرمی این شاگرد کوچک شده
شاد باشید و شاعر
احمد البرز 06 تیر 1394 17:43
سلام
این غزل زعفرانی را در وبلاک شما خواندم اینجا نیز دوباره حضورتان
رسیدم دستتان درد نکند
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:26
سلام بر جناب البرز گرامی
سپاس از حضور ارزشمندتون
ممنون که هستید
شاد باشید
کمال حسینیان 06 تیر 1394 21:27
درود بر جناب افرند عزیزم
از سرکار خسته اومده بودم و اصلاً حال شعر خوندن هم نداشتم ولی این ناب سرودۀ تان چنان انرژی بخش بود که کپی گرفتم تا در وبلاگم از شما به یادگار نگهدارم
پاینده باشید دوست عزیز
قاسم افرند 06 تیر 1394 23:28
سلام بر حضرت حسینیان گرامی
ممنون از اینکه با خستگی به این شاگرد سر زدید و خستگی رو از ذهن و بدن من دور کردید
شاد باشید و شاعر
نگار حسن زاده 07 تیر 1394 22:54
سلام و عرض ادب
اشعارتون فوق العاده زیبا هستند
بسیار عالی بود
قلم توانمندتون نویسا
قاسم افرند 08 تیر 1394 23:48
سلام بر بانو حسن زاده گرامی
اینکه شاعر توانمندی چون شما دلنوشته های پر از ایراد بنده رو اینجنین مورد لطف قرار میدهد چیزی نمیتواند باشد جز روح بزرگ و فروتنی اش
حضور ارزشمندتان باعث دلگرمیست
شاد باشید وهمیشه شاعر
طارق خراسانی 06 شهریور 1394 07:46
سلام افرند عزیزم
میلادت مبارک
دلتنگت هستیم نازنین
کجایی؟!!
در پناه خدا شاد زی
محمد مولوی 06 شهریور 1401 00:59
تولدتان مبارک