تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سیاوش دریابار

دخترم روزت بخیر..... دختر خوش روی پدر روزت بخیر صبح شد آفتاب حسن ابرویت بخیر گفته بودم با ترنم لطف حق یار تو باد لطف حق در پیچش ناز گیسویت بخیر در طبیعت گر که رب دارد هزارانش هزار لیک این هزار من ب......

ادامه شعر
رضا دهقانی نامور

یوسف گم گشته ام ..... به خیالم یوسف گم گشته ام هر روز به کنعان دلم می آید .... من که ایوب نیستم عاقبت صبره من روزی به سر می آید .... بار الهی!!! کلبه احزان دل،،،، روزی گلستان میشود؟؟؟ یا که مان......

ادامه شعر
محمود فتحی

چه سخت است عقاب روزی دوچارزاغ بی سروپای شود چه سخت است پدر پیرناتوانی بدست فرزندان خوددرمیان سالمندان رها شود چه سخت است مادری برای همیشه چشم براه جگر گوشه اش باشد چه سخت جامعه ای دست خوش جمعی ......

ادامه شعر
قاسم پیرنظر

جوانی بود ومن ..؟ در این دنیا که سرتاپا فریبه.؟ جوانی رفت ؛ من با‌ من غریبه دقیقنا غافل از قانون هستی که بی اندیشه با پوچی ضریبه نفهمیدن ؛ نسجیدن ؛ ندیدن .؟ به چاه افتادن از چال عن قریبه مثال عاش......

ادامه شعر
امیرعباس معینی

صحبت از رجعت ما و دل و دین خسته ز تو کامی از صحبت ما و گله ها از سر تو شامی از صبح من و ساقه ریحانه ز تو نانی از باور ما و دل سیر سایه ی تو باطن وحشی ما و دلی از رامش تو منشعب از دل ما و گاهی از خوا......

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«چه سود» روزی برای دیدن من زار می زنید سر را ز غصّه بر در و دیوار می زنید مرغ دلت غمین بشود پَر کشد به دی یک بال و پَر به عالم افکار می زنید دل می شود غمین و برنجد ز کار خویش رنجور و غمزده دل......

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

بنام خدا عشق حقیقی اولسا گر سیرتده گووچه آدلانار واه یالانچی عشقیدن دونیا دولی رویا قالار گر حقیقتدن دوتا پیوند عشقین ریشه سی گون به گون عشق آ رتیریب گیزلین اورکده جا سالار معرفت اهلی بیلرلر عشق مع......

ادامه شعر
davood shirvani

زندگی بر من جفا بسیار کردی همه عمرم مرا آزار کردی مرا هر دم به دردی مبتلا کردی شب و روزم چنان شام سیه کردی نمیدانم که درد تو زمن چیست دلیل این همه کینه ز من چیست نمیدانم کجا بر تو جفا کردم کجای زندگی......

ادامه شعر
علی اصغر  طالعی نوجه ده

یک ، دو بیش از این نمیدانم تو یک ، من دو بیش از این نمیخواهم ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«خار چشم» قطره ی آبیم و دریا می شویم قطره قطره جملگی ما می شویم در مسیر زندگانی همچو رود گشته جاری موج پیدا می شویم گر که پنهانیم و دور از دیده ها عاقبت روزی هویدا می شویم آسمان تار است و شا......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف خداوند سخن به مناسبت روز بزرگداشت زبان فارسی و پاسداشت حکیم فردوسی توسی یاد از خداوند سخن کردیم در ایران از او که بخشیده دگر باره به ایران جان او کاخ شعر پارسی را ساخت و افکند با صرف عمر......

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا (دهه کرامت) بر اهل ولایت و جهانیان بشارت میلاد دو والاگهر از بیت طهارت از مقدم حضرت رضا و خواهر او گردیده مُزَیَّن دهه با نام کرامت ( نژاد - بهار ۱۴۰۳ ) ●دهه کرامت و میلاد باسعادت حضرت امام......

ادامه شعر
آگرین یوسفی

باران میباردُ آسمان ناله میزند خاطره ها خیس شدند چشمها گریان دستها تنها نوازشِ اشکها عشق میخواهد که باران با خود شستُ و بُرد. #آگرین_یوسفی......

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

شهزاده ی من نمی دانی چقدر آرام می شود دلم با موسیقی که شنیده می شود از لابلای  موهایت   بنواز برایم از سنتورضربانت درآسمان رویاها با زیباترین  آلبوم موسیقی عشق تا دوست داشتنم شبیه فریادی بلند به ......

ادامه شعر
افسانه نجفی

_تا مُلک خورشید "عشق"را لایق شود؛ آیه آمد "مهر" نازل شود! _بر بساط خرده گیران شب طلسم ها؛ باطل شود......

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

آوازِ ریختَنَم از تنگنای حوصله ی جَو بیرون رفت وقتی در طلسم قلعه ی افسانه کبوترِ آوازت سنگ ماند ✍رجبعلی باقری #سپکو_آواز......

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

زاهد ازترس جهنم گریه و زاری کند عابد هم بر شوق جنت رو به دلداری کند اولی از ترسِ آتش خویش را کرده اسیر دومی بر حور و غلمان خویشتن داری کند درتحیّر هستم از افعالشان با اختیار با خداوندِ حکیم آنها که ......

ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

مثنوی‌هایی از من با بیان محاوره که در بستر موسیقی اجرا شده‌اند. ترانه‌ی چهارم: اگه احساس می‌کردم... اگه احساس می‌کردم که از چشم تو افتادم تموم لحظه‌هامو من به دست گریه می‌دادم اگه احساس می‌کردم ......

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«دزد باورها» ای زاهد دغل که به ظاهر خدا تویی روباه پر فریب زمان آن ریا تویی سجاده ات برای فریب خلایق است آن پادشه که بوده ز اول گدا تویی گرگی، به تن چرا تو نمودی لباس میش؟ دائم حریص و پیرو نفس......

ادامه شعر
محمد مولوی

احتمال: خداوند اگر به جای ” آدم” به شیطان امر می کرد به ”حوا ” سجده کند ، به یقین اجابت می کرد ! محمدمولوی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا