کوتاهی کردی
مرا نگاه کن چقدر درازم
****
حواست هست
نفس می کشمت
ریه هایت داغون شده
کمی کمتر سیگار بکش
جنگل!
****
چشم هایم سیاهی می رود
آوار حرفهایت بر روی پلک هایم
دیواریمحکم ساخته است
ن...

شبی دیدم فرو دستی ز مستی
همی کفر میگفت گفتم با که هستی
پریشانی و از چه در عذابی
کدام کیشی مسلمان یا وهابی
بگفتا که چه فرق است بین ادیان
همانا یک خدا است در دل و جان
خدایی را بگویم که خدایی
بت...

فکرون باشیمدا داشدی (سرم سر رفت ازفکر تو)
یوخی باشیمدان قاشدی (خواب ازسرم پریده)
پوزولدی حالیم سنسیز (حالم خراب است بی تو)
مگراؤرگون داشدی؟ (مگردلت ازسنگ است؟)
نه گلدی غیرتووا؟ ...

کاش معنای نگاهت گذری با من داشت
کاش چشمان سیاهت سفری با من داشت
تا ببینی که چه اندازه تو را می خواهم
تو همان قصه ی دوری که پری با من داشت
ای سحر کرده سبو جان من از نام تو مست
باقی آن است که می ،...

ایندی منیم قدریمی بیل
یاشیم یوزه دوننده یوخ
کولگم دوشور یئره ایندی
ایزیم ایزه دوننده یوخ
یوردوم یووام ائلیم ایستی
دانیشیرام دیلیم ایستی
نه قدرکی الیم ایستی
الیم بوزا دوننده یوخ
آج دا منم توخ د...

با یادت
تمام شب خیابان ها را گریه کردم
به آسمان پنجه کشیدم و
ستاره ها چنگ زدم
پَرِ دامن سپید ابر را فشردم و
قطره قطره باران به چشم نوشیدم
ابر به باد سپردم و
گوشۀ هلال لب ماه بوسیدم
تمام شب ،
...

...
ماجراهایی که ما یک عمر کتمان داشتیم
بی هوا افشا نکن ما راز پنهان داشتیم
/
در هوای دل سپردن ها به غـوغای حرم
نه دلی درسینه و نی سربه سامان داشتیم
/
پای یک گلدسته امضا گشت تا پیمان عشق
...

دوست دارم بروم گوشه ی یک باغ بزرگ
زیر احساس پر از سایه ی بیدی تنها
تکیه بر ساقه ی نو رسته ی آن بید زنم
و برای علف هرز حریص تشنه ی نور
صحبت از نور دو چشمی بکنم
که مرا ذوب شعاع دلفریب نگهش کرد و به...

تقدیم به دوستان ایمانی و رمضانی به مناسبت شهادت امام علی (ع)

به علت طولانی بودن این مثنوی را در دوقسمت ارائه می دهم

...

من فرق دارم

ترا میفهمم /ترا دوست دارم.

برای بالا امدن جنون تنت
برای چاقو های شکسته درون کمرت
به خاطر نبود سقف روی سرت
برای حرف های مست شده در دهنت
به خاطر سیگارو عرق کردنت
به خاطر غزل های حبس شده در دهنت
برای مرده جامانده توی پیرهنت
...

با حضورتو شبم روشن تر از مهتاب شد
عطر نگاه ات نازنین ، گلبوتر از گلاب شد

چشم دو نرگس تو ، خنده ی دلربای او ؟
باده ی کهنه میشوی ،باده شراب ناب شد

هر نفس ات فرشته گون ، می بردم به آسمان
بی ...

چهارده قرن انتظار





امشب آهنگ جنون دارد دلم

رنگ آتش بوی خون دارد دلم




التهاب افتاده در جان و تنم

شعله برمی­ خیزد از پیراهنم




زخمِ خاموشم که لب واکرده­ ام

محشری از ...

خدای ما خداوند توانایی است
که او سرشارازدرک وآگاهی است
یکی رابیش دادست او
یکی را کم بدادست رزق
دراین کار او هم حکمتی جاری است
خدای ما خدای بی همتایی است
که حتی وصف او سخت است
ستودن هم کم...

ترسیدم مژگانم آزارش دهد
روی سرم گذاشتم
پرید

به ترکی

قورخدیم کلپیکلریم اینجیده اونی
باشیم اوسته قویدیم
اوچدی!

به طبری

بترسدمه مجه اذیت هاکنه وره
شی سر بیشتم
بَپٍرسته
1394/11/6
-----...

بی تو

دل آفتابی ام

سرد و یخی است ...

بی تو

هر حادثه اینجا

تنهایی است ...

بی تو

هر قراری

مرگ است

و نفس

هوس گرفتن دارد

بی تو ای دوست

خوب می دانی

خبری هرگز نیست ......

1

ماه
یک آه بود
برخواسته از قلب خسته ام
که سنجاق به آسمان اش کردم
تا همیشه
پیش چشمانت باشد و
ببینی
کبودی دلم را.

2


همه ی کولاک ها
روزگاری سرشان،
تو لاکِ خودشان بود.

3


...

باخیر بیر قیز
دولغون ( آی) یا
سو ایچینده
یارپاق دوشور...
سو دیسکینیر
آی بولانیر
بیر( آی) دوشور گؤل ده تورا
یئل اسه نده
ته له سنده
گئجه چاغی گوزلریمده آی بوغولور...
منیم (آی) یم.....

گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری و گفتگوی حقیر با آن دو بزرگوار

1 - گلایه ای از خدا، منتسب به دکتر علی شریعتی
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خو...

شب تاریک اگر چون گرداب
برسر بستر من میکوبید
زوزه بادخزان شب سرد
پشت دیوار اگر می پیچید
بازم اون مونس شب های بلند
شعله شمع روخم مادر بود
اگر آن کودکیم زود گذشت
بی غم و رنج و شب و بیماری
سردی...

...
باد افتــاده لای موهـایت ، در شفق گون دشت انگاری
برده گلبوته های روسری ات ، دیده با یاس خواهری داری
/
ای که خط شمال چشمانت ، شـده خـط تراکــم عشاق
گل محبوبه عاشقـت شده است ،مطمئنم که دوستش ...

شاعر !
واژه هایت را برون آر از کما
که شب ...
دکان زده بر چارسوقِ کابوس ها
نوحه می فروشد .
اینک گشاد کن حدقه ی قلم !
تا بتابد خیره گی اش بر سندانِ اندیشه
که بر سخت سری آن
چکشِ خرافه ...
در...

دلم بسیار تنگ است و
نگاهی با دلم در حال جنگ است و
نمی دانم بساط عاشقی را
ضمیر ارتباط عاشقی را در کجا 
پیش چه کس ﭐرام و تنها گسترانم
و اسب عشق را آهسته رانم تا دیار سبز رویاها
کنار بستر نرم و...

زیر آوار چشمهایت گیر کرده ام
پلکی بزن و رهایم کن

***

گوشه کنج اتاق
می نشینم تا صبح
تا بیایی آرام
دوستت می دارم
از صبح تا هر شام

***

دلخوشی های من اینست
که هی دور شوی
من هی نگاهت ب...

مادر
در
مسمار
پای نجار شهر در میان است
اصلا مسمار به آن بزرگی با پهلوی مادر ها سازگار نیست
و جنینی که تشخیص نمی‌دهد
چیزی که رحم را از بین میبرد
کار مادر است
یا مسمار...

تقدیم به کسانی که وقتی پنجره دل را باز می کنند رویای حقیقی عشق را می بینند
هستیم از هستیت آغاز شد
مستیم از مستیت آغاز شد

عشق ز خاکستر ما زنده شد
وز نفسش بوی پراکنده شد

آدمیان را ز گنه باک نیس...

روزگاری عاشــقِ زارش شـدم

دائمـاپیگیـــــرِهرکارش شدم

هرزمان دورازکنــارش بوده‌ام

گوشه‌ای افتاده،بیمــارش شدم

عکسِ او،شــدقوّتِ این سینه‌ام

نصب شدبردل، هوادارش شدم

همنفس٬همــرا...

پریشان میکنی روحم را
وقتی دیگر خودت نیستی
وقتی تمام تو "تو" نیست
با کدام تو "من" بودم
گم شدم در نقاب هایت
تضویری دارم پر از تردید
و باور کردن کدام هستی
این روزها دروغ هایت هم
زیبا تر از...

شب که می شود

چشمانم بیدار باش می زنند

تیک تاک ساعت

لالایی تنهایی

و شمارش ثانیه های بی قراری

.

.

.

سال هاست که رفته ای

.

.

.
آفتاب طلوع می کند

من خواب دیده ام

ا...

شماره ۱. در واقع این یک مصرع است،
۱. ای عشق،
عزتت افزون
که خارم می کنی،


۲.میل غزل ندارند،
یاران جان انگار،
رفتم که با یه مصرع ،
سازم کوتاه بسیار،


۳.شعربلندم
موخوره گرفته بود،
ک...

با نگاه شرقی ات یک شهر شاعر می شود
مجمعِ دیوانگان در دِیر دایر می شود
خلقتِ چشمان تو از بهترین اعجاز بود
بی ذوق آنکه با چنین اعجاز کافر می شود
بی جهت لبخند تو اینگونه طراحی نشد
هرکه لبخند تو دید ...

دنیا بویی گلیلیم فلکدن-(به اندازه دنیا از روزگار دلگیرم)
نیه بو امتحانینن ال چکمیری-(اخه چرا از امتحان کردن دست نمیکشه)
قاباخجا سیندیرب منیم بلیمی-(قبلا کمر من و شکسته)
ایندی ده ایستری سیندرا قلبیم...

عروس حجله ی غـم روبروی نرگس ها
نمـاز خواند و دعایی، به کوی نرگس ها
گـرفـت دستِ نیـازش گلــوی نرگس ها

گـرفته دختـرکـی عطـر و بوی نرگس ها
نگــاه او شــده همـرنـگ روی نرگس ها

نشسته با بغلی گل...

شاهزاده های پارسی
به صف برای نبرد
نیست در جهان که باشد
برای تو هماورد
به نام یزدان پاک
بجنک به عشق ایران
چشمای ما به عهده
شماهاست ای دلیران
زمزمه های قلب
این سرزمین در رهت
ای سربازان وطن ...

تومور

قصه ام...
قصه ی یک بیماریست...
که جوابش کردند...
و پزشکان گفتند...
بگذارید که راحت باشد...
مادرم فکر می کرد..
باز سرما خوردم..
باز هم بر سر من داد کشید...
پسرم باز چه کردی با خود...

خواستم در هر دو صورت عشق را نقشی دهم
با تمام غم ، به لذت عشق را نقشی دهم
پردۀ صورت گشایم جلوه ای از نظم عشق
با تمام سعی و همت عشق را نقشی دهم
می توانستم خدایا کاش مجنون وار ، شب
سوی لیلی محض غیرت...

سنه شعر اوخویاندا

شعریته دالیرام
سنه شعر اوخویاندا
شعرین اؤزو اولورام
سنه شعر اوخویاندا

سکوت گلیر گؤیلره
گؤزللیک انیر یئره
سوسورداغ سوسور دره
سنه شعر اوخویاندا

یامان سؤیونور اورک
اؤیوب...

ای رهبر فرزانه که ذاتت پاک است @جایگاه تو در عرش است نه دراین خاک است

سوار برقالیچه نور می آید
طلایی ترازطلوع
میشکافدتارک تیره ترین شبهارا
سلیمان "داد"

خجسته میلاد منجی عالم بشریت برهمه منتظرانش مبارک ...

پر زدیم و در قفس بی بال و پر، جا مانده ایم

ما به شهر آرزو ها بی سفر جا مانده ایم

پر زدن در حسرت جنگل بجا میماند و ما

با پری گریان و با چشمان تر جا مانده ایم

تا به انبوه درختان ...

...
می شود آیا شبی مهتاب شام من شوی؟
لحظه زیبای وصلت اختتام من شوی؟
.
میشود چون کفتری درتنگنای یک غروب
سر زده جلد هوای پشت بام من شوی؟
.
یا که گیـسو را برافشانی به تاق سینه ها
درهوای هم...

دوستاقدایام
بیر دویغو سیخیر منی
قبیر سیخینتی سی کیمی
گینه سن یوخوما گلیبسن
سحر...
آنادان امدیگیم سوت
بورنومدان گه له جک.

معصومه عبداله زاده
(تبسم )

(برگردان به فارسی)
درزندانم
یک احس...

سجّـــاده ات را جمـــــع کن ...

ریا تا کِی ...؟

خون سیـــــاوش های این خاک

به قدری رنگین است که

فقط نماز ســـــرخ

مقبـــــول می افتد ...!


==================================

عر...

۱.تنها تو،!
هرگز به میزان عقل و ارده ی من،
پی نخواهی برد،
چرا که،!
وقتی تو، منو دیدی،
دیونت شده بودم،



۲.چرا همیشه دلگیرم،،؟؟
.
.
.
اینبار قلوه می گیرم،


۳.هی پاکسازی می کنم،
هی...

دل از آفتاب غمش می گریست
معمای هستی بگو دست کیست
به جز یار ، زیبا تنین یار نیست
زچشم من آن لیلی دیگریست
طلب شرط اول بود ناز چیست
...

بی رحم تـرین دشـمـنـم آمــد بـه جدالــم

ایکاش که می سوخت دل نفس به حالـم


من را به زمین می زند این نفس ستمگر

بــا تـیــر جـفـایـی که رهـا کـرد بـه بـالـم


مـی ترسـم از احساس غـرور دل غاف...

پر پیچ ترین کلاف دنیا باشی

بر تارک تیز قاف دنیا باشی

سیمرغ ترین قصه ی عطارم من

چشمان تو را به دست می آرم من

خیام ترین کوزه ی عالم شده ام

مجنونم و چون بید ج...

«به نام او که خود شعر تمام است »



این سخن چه آشناست
عشق با بزرگی اش
اسم کوچک خداست .



در کویر خویش مانده زار ؛
حاصل حیاتشان
بوته های خار.


نسیم محمدجانی...

عشق ، مثل جعبه ای سربسته است ------ رازآن آسان نمی آید به دست
هرچه هست این جعبه ی پر رمزوراز ------- می تراود از دلش سوز و گداز
هر که از اسرار آن آگاه شد ------------- ...

شانه نسیم بهار
برزلف گل
آنقدر زیبا نیست !!
که سلام تو
--------------------------

نمیتوانم احساس عشقت راببرم
گم کردم
قیچی فراموشیم را
-------------------------
باکوچه های بیداریم
بیگانه...