- لیست اشعار
- قالب
- هاشور
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
گرچه گفتنش برایم سختست، اما در حضور ستارهها من ماه را دوست دارم. #رها_فلاحی
ادامه شعردر محاصرهی تنهائیام! ... فالِ فنجانِ قهوهام را بخوان! #لیلا_طیبی (صحرا)
ادامه شعرآسمان صاف و آبی، ولی ابری سیاه چشم مرا پوشانده است. #رها_فلاحی
ادامه شعرذهنم، یوزپلنگی تیز پاست آه! بیهوده بود، دویدنهایم... آییی --غزال وحشی، کدام کنام آرمیدهای؟! #لیلا_طیبی (صحرا) ...
ادامه شعرمن گرسنهام، سیر نمیشوم! هرچه کتاب میخوانم... #رها_فلاحی
ادامه شعرزمستان شد زمین سپید پوش، میبارد دانه به دانه، -- ستاره! #رها_فلاحی
ادامه شعرخوابم نمیگیرد، عروسکهایم، هیچ لالایی بلد نیستند... #رها_فلاحی
ادامه شعر(۱) سقف آسمان چه کوتاهست برای زندانی (۲) چشمهایم دستهایم پاهایم قلبم زبانم همه تو را میفهمند. (۳) نه از عشق فهمید نه از زجر عاشقی فقط چشماش پی لیلی بود #زانا_کوردستانی ...
ادامه شعربه گلی خشکیده سلام کردم و گفتم: تو چقدر زیبایی! #رها_فلاحی
ادامه شعر(۱) زندانی را گیوتین یا دار یک درد دارد... (۲) وقتی تو رفتهای چه فرق؛ که، که آید! (۳) ما که خواهیم مُرد! چرا، مثل خودمان زندگیم نکنیم. #زانا_کوردستانی...
ادامه شعر(۱) واژهها در من پا میگیرند وقتی تو مرا میخوانی شعر میشوم سپید و کوتاه به شوق مروری هزارانه روانهات خواهم شد. (۲) از شرم حضور مرغ و قناری نیست؛ قانون پاییز ...
ادامه شعر(۱) گلوی احساس، در فشار است! زیر هجوم بغض،،، آی لیلای من، دوری از مُسکن دستهایت؛ -- شب زدهام کرده است. (۲) برگریز پاییز و گلدان شمعدانی در دست چه سنگدلانه پیش میرود عاشق ...
ادامه شعر(۱) رویاهایم را که میبافم با نگاه به جورابهای سوراخم سقف خیال بر سرم آوار میشود!. (۲) کار و بارش سکه شد پیر مرد گور کن به یمن قدوم کرونا (۳) دوران ما دوران نامه ه...
ادامه شعر(۱) پاریس هم که باشم بی تو، اکبرآباد سفلیست! خاکی، دور دست، برهوت. (۲) میان خاطرات مبهمات سرگردانم بیا وُ سامان بده من آواره را... (۳) میخواهمت چنان که م...
ادامه شعر(۱) آه ای لاجورد کاشیهای عقیق ای ذکر شبانههای ممتد بی تو، مرتجعام هیچ آیینی را پایند نیام!. (۲) خورشیدام و بوسیدهام روی ماه صبح را (۳) آه ای روشنایی در ظلمت ماه را...
ادامه شعر(۱) اینگونه تنت آشیانهای شد پرندهی تنم را به اوجهای پرواز روح. (۲) دارم به پرنده شدن میاندیشم! چند روزیست؛ شاخههای درختِ ته کوچه -- تنهایند... ...
ادامه شعر(۱) تو، پرنده بودی وُ، وقتی فهمیدم سالها از کوچات میگذشت. (۲) دستم که گرفتی انار احساسم ترک برداشت. (۳) اینجا، همه تویی! آنجا کنارت تو خدا کند که کس نباشد... #زانا_کو...
ادامه شعر(۱) روباهی اشک میریخت بر نعش خرگوشی که پناه برده بود -به کُنام ماری! (۲) وقتی که آمدی، برایم کمی لبخند بیاور. *** چندیست صبحها --نارس بیدار میشوم!...
ادامه شعر(۱) تمام نمیشود این خیابان... *** --قدم زدنِ بی تو؛ دشوارترین عذابست!. (۲) خیال کن کیهانم اما،،، *** دریغ از، -یک...
ادامه شعر(۱) و ندید کبوتر، کلاغ خوشهچین صلح شده است. (۲) به وقت خواب شقایق میان قیلولهی زنبق هراس داس میرقصد به لای انگشتان پاییز (۳) میان تقویم پاییز پشت خواب تاک؛ همهی انگورها بار...
ادامه شعر