تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
رها فلاحی

گرچه گفتنش برایم سخت‌ست، اما در حضور ستاره‌ها من ماه را دوست دارم. #رها_فلاحی

ادامه شعر
لیلا طیبی

در محاصره‌ی تنهائی‌ام! ... فالِ فنجانِ قهوه‌ام را بخوان! #لیلا_طیبی (صحرا)

ادامه شعر
رها فلاحی

آسمان صاف و آبی، ولی ابری سیاه چشم مرا پوشانده‌ است. #رها_فلاحی

ادامه شعر
لیلا طیبی

ذهنم، یوزپلنگی تیز پاست آه! بی‌هوده بود، دویدن‌هایم... آی‌ی‌ی --غزال وحشی، کدام کنام آرمیده‌ای؟! #لیلا_طیبی (صحرا) ...

ادامه شعر
رها فلاحی

من گرسنه‌ام، سیر نمی‌شوم! هرچه کتاب می‌خوانم... #رها_فلاحی

ادامه شعر
رها فلاحی

زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه، -- ستاره! #رها_فلاحی

ادامه شعر
رها فلاحی

خوابم نمی‌گیرد، عروسک‌هایم، هیچ لالایی بلد نیستند... #رها_فلاحی

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) سقف آسمان چه کوتاه‌ست برای زندانی (۲) چشم‌هایم دست‌هایم پاهایم قلبم زبانم همه تو را می‌فهمند. (۳) نه از عشق فهمید نه از زجر عاشقی فقط چشم‌اش پی لیلی بود #زانا_کوردستانی ...

ادامه شعر
رها فلاحی

به گلی خشکیده سلام کردم و گفتم: تو چقدر زیبایی! #رها_فلاحی

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) زندانی را گیوتین یا دار یک درد دارد... (۲) وقتی تو رفته‌ای چه فرق؛ که، که آید! (۳) ما که خواهیم مُرد! چرا، مثل خودمان زندگیم نکنیم. #زانا_کوردستانی...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) واژه‌ها در من پا می‌گیرند وقتی تو مرا می‌خوانی شعر می‌شوم سپید و کوتاه به شوق مروری هزارانه روانه‌ات خواهم شد. (۲) از شرم حضور مرغ و قناری نیست؛ قانون پاییز ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) گلوی احساس، در فشار است! زیر هجوم بغض،،، آی لیلای من، دوری از مُسکن دست‌هایت؛ -- شب زده‌ام کرده است. (۲) برگ‌ریز پاییز و گلدان شمعدانی در دست چه سنگدلانه پیش می‌رود عاشق ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) رویاهایم را که می‌بافم با نگاه به جوراب‌های سوراخم سقف خیال بر سرم آوار می‌شود!. (۲) کار و بارش سکه شد پیر مرد گور کن به یمن قدوم کرونا (۳) دوران ما دوران نامه ه...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) پاریس هم که باشم بی تو، اکبرآباد سفلی‌ست! خاکی، دور دست، برهوت. (۲) میان خاطرات مبهم‌ات سرگردانم بیا وُ سامان بده من آواره را... (۳) می‌خواهمت چنان که م...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) آه ای لاجورد کاشی‌های عقیق ای ذکر شبانه‌های ممتد بی تو، مرتجع‌ام هیچ آیینی را پایند نی‌ام!. (۲) خورشیدام و بوسیده‌ام روی ماه صبح را (۳) آه ای روشنایی در ظلمت ماه را...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) اینگونه تنت آشیانه‌ای شد پرنده‌ی تنم را به اوج‌های پرواز روح. (۲) دارم به پرنده شدن می‌اندیشم! چند روزی‌ست؛ شاخه‌های درختِ ته کوچه -- تنهایند... ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) تو، پرنده بودی وُ، وقتی فهمیدم سال‌ها از کوچ‌ات می‌گذشت. (۲) دستم که گرفتی انار‌ احساسم ترک برداشت. (۳) اینجا، همه تویی! آنجا کنارت تو خدا کند که کس نباشد... #زانا_کو...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) روباهی اشک می‌ریخت بر نعش خرگوشی که پناه برده بود -به کُنام ماری! (۲) وقتی که آمدی، برایم کمی لبخند بیاور. *** چندی‌ست صبح‌ها --نارس بیدار می‌شوم!...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) تمام نمی‌شود این خیابان... *** --قدم زدنِ بی تو؛ دشوارترین عذاب‌ست!. (۲) خیال کن کیهانم اما،،، *** دریغ از، -یک...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) و ندید کبوتر، کلاغ خوشه‌چین صلح شده است. (۲) به وقت خواب شقایق میان قیلوله‌ی زنبق هراس داس می‌رقصد به لای انگشتان پاییز (۳) میان تقویم پاییز پشت خواب تاک؛ همه‌ی انگورها بار...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا