تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد علی رضا پور

بزرگوارانه بگذر هان! ای جان! چونان ماه تابان که می گذرد آسان از بی مرامی تاریکی مکتب ادبی نورگرایی شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور (مهدی)...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

(سروشی در مکتب ادبی نورگرایی:) زمین خدا بزرگ است و آسمان خدا بزرگ تر بی بیم بسپاریم به آن دست دل های کوچک ارغوانی را مکتب ادبی نورگرایی شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور (مهدی) شعر پیشرو چی...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

اشک جان! آه! موج گرم کبود! که کران تا کران، تسلایی می روی تا سواحل خونین و به آوارهای داغ می نگری می بینی؟! در غزه کودکان، داغ حیرت اند همه. مکتب ادبی نورگرایی شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپو...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

دوست دارم چکاوکی باشم تا به عالم، پیام عشق دهم دوست دارم به لحن آبی موج همه جا، نقش زندگی بکشم باد باشم به صحن بید روم عاشقی را به جان دل ببرم به شفق، وقت وصال که دلاشُفته ی دریاست، قسم! من ...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

بسم فلسطین زیتون ها خندانند قدر خاک را میدانند ساقه ها ریشه در آب دارند خداوند سر سفره مامهمان است فاضله هاشمی بی فاصله ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

و من شاعری از سرزمین مه پوشم خالصانه ترین اکسیژن ها را از سودای لذیذ ابرها می نوشم عاشق دشت و کوپایه ی جرعه نوش ام گفتم و باز هم گفته باشم: منبر وعظ مه، بی نظیر است مکتب ادبی نورگرایی شعر پیش...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

در ترافیک شکیب افکن و دودادود تهران و هر ماتم آرای مانند آن قدری حق می دهمت انسان! که گم کرده ره باشی و بعد از آن هم پشیمان اما در کوهستان، پل زمین و آسمان در میان نغمات بی فریب چوپان بویژه گ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروشی (در زیرشاخه ی سروش نیمایی): مترسک عبوس! که طعنه می زنی سپیده دم به نغمه ی خروس سهم این پرندگان بومی نجیب چشم های خشم و دست های مثل داس نیست شعر پیشرو شعر سروش محمدعلی رضاپور ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

به چشم های تو سوگند! عمر، کوتاه است و شب فقط دو سه ساعت نشسته با ماه است و جیرجیرک بر نذر کامل دل خویش شگفت (و) یکسره در حال ناب الحاح است سروش در راه است و بی نهایت(،) عشق ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

مترسک(،) پایدار بر قلمرو گشتزار به نیروی باد، تکاپویش ماندگار جگرگوشه های کشتزار می خندند بسیار دلشکار پرندگان بی قرار در تردید تردّدی آشکار و کشتزار، بوم اشتیاق و بیم شکار چشم... چشم... چشم... ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروش های تالاب گل نیلوفر (سروش 127 تا سروش 129) سروش 127 دل من مثل این هوا، ابری ست دل تنگم مقیم بی صبری ست آه! باران بی دل تالاب! بر دل عاشقان، سروش بپاش! سروش 128 کاش بودم پرنده ای آزاد ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سروش های تالاب نیلوفر_ 130 و 131 سروش 130 آی دشتی که سبز پوشیدی! شعر باران مست نوشیدی(!) دل تنگی دارم خاطر خوش بینی باز، آغوش مهربانی تو.... سروش 131 آسمان، پاک، دشت باران، پاک جمع نیلوفران...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

مثل مه، نرم و ناز و جلوه کشان همچو کوپایه، دل به دل_نگران مثل حسّ نسیم همچو شعر شمیم مثل دیدار جنگل و باران همچو جانبخش ترین واژه های جهان ایمان، پیمان، جان، جانان جانان جان(!) دارمت دوست؛ د...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

مثل مه، نرم و ناز و جلوه کشان همچو کوپایه، دل به دل_نگران مثل حسّ نسیم همچو شعر شمیم مثل دیدار جنگل و باران همچو جانبخش ترین واژه های جهان ایمان، پیمان، جان، جانان جانان جان(!) دارمت دوست؛ د...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

چه تعبیر زیبایی کنار من همین جایی تو پایان یک رویایی به قدر عشق دوستت دارم ❤️❤️❤️❤️ فاضله هاشمی بی فاصله

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

نه فقط من که هر جنّ دیگری هم که باشد همین قدر که اشتیاقش امام صادق را درک کرده باشد و دیده، سوده باشد به آن رفتار بلند با "ابن ابی العوجاء" و "ابوشاکر دیصانی" همیشه ملحد و با آن زندیق دیگری که تس...

ادامه شعر
بهاالدین  داودپور

گونه یار می خورن جمعی غصه‌ها خروار می شوندقلیل تن هاپروار می کشنددربندجانهااشرار می دمندشیپوربرملااسرار می روندبالاسرهابردار می چکدقطره باران برتن سردار می دردتن بی جان شیرکفتار می شودلال طوطی خوش...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

به کجا می روی؟ قایق سرگردان! در غروب شفق زده ی نگران! موج ها می آیند شتابان و می روند شتابان چگونه اعتماد می کنی به آنها که سانسور می کنند بی امان سخن ها را، گرایش ها را، زندگی ها را و حتی مبانی ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

کهکشان را، زمین زدند خسان می کشندش به کینه، بوالهوسان هلهله می کنند شَرنَفَسان آزاد افتاد آزاد جان داد آزاد (،) آزاد(،) آزاد امروز امّا مصدر مهر آسمان را مصادره می کنند تازه کسان هستیِ هر ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین و علی علیّ بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین باز، مهری از آسمان رخشید وعده ی توبه بر جهان بخشید پدرش آمین گفت مادرش اختصاصیِ خودشان گل هایی چید...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا