تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمدهادی صادقی

«میلاد امید» ای همنفسم تو مرغ خوشخوان منی تو مرغ غزلخوان گلستان منی جام دل من پُر شود از باده ی تو سرمستی و شیرینیِ دوران منی تسبیح و مناجات منی وقت سحر آرامش قلب و روح و ایمان منی در ظلمت دل...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«سی و سومین بهار میثم عزیزمان» در فصل خزان بهار ، از راه رسید آوای خوش هَزار ، از راه رسید روئیده شقایقی میان این باغ پیغام خوشی ز یار ، از راه رسید خورشید ، فروزان شده در فصل خزان شادی شده تک...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

سرخوش از تصویرِ فَروَردین به قابِ روزگار مستِ رقصِ لاله ها در پیشِ چشمانِ هَزار می نوازد سازِ شادی آسمانِ نیلگون: روزِ میلادت مبارک، دخترِ نازِ بهار #جواد_امیرحسینی(مهراد) #بهار #تولد #میلاد #فرورد...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«آوا» این مرغ خوش آوای من ، آوا خوش آمد این غنچه ی زیبای من ، آوا خوش آمد روشن شده این خانه از نور وجودش آرامش دنیای من ، آوا خوش آمد چون بلبلی می ماند این زیبایِ خفته این بلبل رعنای من ، آ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

پدر تکیه گاهی که دگرنیست بعداوگویی که این زندگی صلاح نیست اورا جستجو کردم فراوان کفر اگر نباشد گویی که خدا بود، دگر نیست! یعقوب پایمرد ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«صبا» ببین که آخر فصل خزان رسیده بهار نشسته مرغ صبا در میان این گلزار دَمی چو نغمه ی خوش می رسد به گوش دلم میان باغ دلم پر کشیده مرغ هَزار نگر که شور و نشاطی در این گلستان است نصیب جان و دلم کر...

ادامه شعر
زهرا  رجائیان

فصل شکفتن گل یاس و انار شد در دست های پاک تو باران، بهار شد آمیخت با نگاه تو آیینه های نور تکرار ممتد نفس آبشار شد عطر نماز سبز تو پیچید در حیاط چادر نماز ساده تو لاله زار شد آغوش مهربانی تو آشیان...

ادامه شعر
مهدی سلمانی میاب

شعری دیگر در وصف صادق جان????❤️ رفیق عزیزم ، امیدوارم خوشت بیاد???? ????‍???? #صادق_خزایی ???? ❤️چه بگویم صادقم از نام نیکت ????که میگردم فدا بر نام نیکت ????ز صادق خوی خوب را من بدیدم ????چو صا...

ادامه شعر
بختیار خضری

درمعادله دیدارت باحل معمای نگاهت دریک کارت خداحافظی باتکانی ازابر درکابین قطار نبض رگهایم ازحرکت ایستاد تشنه رسیدن، سیرازتنهایی ایستاده درافق یک درخت سرمست ازبوی کاهگل مانندیک مترسک عاشق روزنه های ...

ادامه شعر
امید کیانی

زادروزم ماه آبان زادگاهم اصفهان شاد باشی چون منی من شاد باشم در جهان باز باران می‌زند بر بام اینک چون خوشم گرگ‌ها را امشبی مست‌اند زیر آسمان...

ادامه شعر
محمدشفیع دریانورد

آفتاب در مهتاب محو گشته چشم هدیه به دنیا گشوده گشته هنگام تغییر فصل فرا رسیده شکوفه بهاری در دل خزان روئیده شاعر زمانه چه زیبا ترانه سروده نام زیبای هدیه را با عشق درهم تنیده دریا با امواجش موسیقی ...

ادامه شعر
Milad Afrough

شرافت تابع مرد بزرگیست که خود را از حقارت دور کرده تباهی در درون مرد پیداست ولی او را درونش کور کرده نمایان می‌کند همچون گلی سرخ درون قلب زیبایی پدیدار به خود جان داده و جانی گرفته مثال باغبان در...

ادامه شعر
شیما رحمانی

صبح؛ انبساطِ نورِ اُمید از پَسِ پرده یِ آویخته به شَک و تردید می دهد باز نوید هور از راه رسید باید از خواب پرید؛ خوابِ غفلت که تو را برده تا مرزِ فَنا! ...

ادامه شعر
شیما رحمانی

گَرچه سوزاند بال هایم او اما؛ مقصدَم پرواز است آسمان هم؛ وسعتِ پرواز فراوان دارد و‌ من از؛ دوده یِ خاکسترِ خویش رهِ پروازم هست....

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

قالب سروش در اول بهمن هزار و سیصد و نود و شش، پایه گذاری شد و در طول زمان، گسترش فراوان و شاخه های گوناگونی به دست آورد و البته با توجه به تعریفی که از شعر سروش در 1- مستِ آواز، قایقِ موتوری (...

ادامه شعر
علی احمدی

تلخ نوشته زادروزم گر که ازعشق و شراب و شور و مستی دور گشتم گر به بی وجدانی و نامردمی مشهور گشتم گر که قربانیِ مکر و حُقّه‌‌‌‌ٔ وافور گشتم گر که آماجِ هزاران وصلهٔ ناجور گشتم * * * گر به جای ...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

رضاپور (محمدعلی): زادروز خواهرزاده ی عزیزم، جناب علیرضا خطیب، خجسته باد! سروشی از طرف دایی: با تو، حال زمین، بهاران است رنگ رنگ و قشنگ و خندان است شادی، آرایه ی زمانه ی ماست عشق، سرمایه ی دل و جا...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

روزگارت صفای باران باد! سرخوش از عطر نوبهاران باد! مایه ی دلخوشیِّ یاران باد! و چنان عشق جاودان باشی!

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

بیا ای قائــــــــــــــم آل پیامبر بیا ای زادۀ زهرای اطهر بیا از مقدمـــت آیـــد بهاران بیا گیتی ز تو گــــردد فروزان تویی زیب گلستان در گلستان بیا رونق ببخش این باغ وبستان بیا ای قائــــــــــ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

جانم فدای توکه تکرارنمیشوی خسته ازاین زمانه وازکارنمیشوی اسطوره ی شجاعت و مردانگی وعشق چون کوه ایستاده ای وآوارنمیشوی دستان پینه بسته آن پربرکتندومِهر تاآخردنیاگُلی وخارنمیشوی خاکِ رَهِ تومیشوم وخاکسا...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا