تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
علی آقا  اخوان ملایری
حسن سهرابی

کشتی گِل نشسته را دریا صدا نمی کنی خونبار دلشکسته را چرا وفا نمی کند

ادامه شعر
حسن سهرابی

قفس چشمانت را بگشای ، تا در آغوش بگیرم ، غم تنهایی مژگانت را.

ادامه شعر
حسن سهرابی

سیلاب خروشان، به صباحی ، دِه ما برد قاضی , ...... آمد و حکم به بد مستی و بی عفتیِ باران داد حسن سهرابی

ادامه شعر
حسن سهرابی

زین زمستان سیاه ، کسی جان به در نَبَرَد بیهوده اُمیدِ ما به نفسهای سپیده است حسن سهرابی

ادامه شعر
فرزاد الماسی

یادتان رفته زمانه چه حدودی دارد مثل فواره فرازش چه فرودی دارد فرزاد الماسی

ادامه شعر
محمد مولوی

ناامیدی دیر زمانیست تشنه یک خواب طولانیم مرگ اگر به موقع بی‌آید با جان و دل پذیراییم محمدمولوی

ادامه شعر
محمد مولوی

گفتم و گفتا گفتم ما دو قطب هم نامیم به هم نمی رسیم گفتا من و تو باورمان از آغاز به هم نرسیدن بود محمد مولوی

ادامه شعر
محمد مهدی  پاسبان

آتش زدی بر شمع دل با واژه های شعله ور اما که من لذت برم از سوختن در پای تو... م.پاس

ادامه شعر
محمد مهدی  پاسبان

من که آخر میشوم پروانه ای در این دیار پس چه باکی من کنم از پیله های روزگار‌ م.پاس

ادامه شعر
محمد مولوی

گفت ای کاش می مردم و این روزگار را نمی دیدم گفتم ای کاش من اصلن به دنیا نمی آمدم محمدمولوی

ادامه شعر
حسن سهرابی

بی محابا مو پریشان کرده ای بر شانه هایت،بیصدا ترسم از آن روز ندانند شانه هایت،قدر گیسوی تورا ........................ حسن_سهرابی ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

پدر تکیه گاهی که دگرنیست بعداوگویی که این زندگی صلاح نیست اورا جستجو کردم فراوان کفر اگر نباشد گویی که خدا بود، دگر نیست! یعقوب پایمرد ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

....دادگاه مسخره..... پند چهارم دادگاه شان یک نفره است این دادگاه مسخره است منظور کسی که خودش هم شاکی و هم قاضی باشد رای صادره مسخره خواهد بود...

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

از فراقت بی پرو بال شدم ای نازنین یا که بالم پر ندارد یا که افتادم زمین ایمل حکیمی

ادامه شعر
حسن سهرابی

در منطقِ بی منطق خو جای ندادی دل ما را این چه دردی است که درمان نشود تا تو نبایی

ادامه شعر
حسن سهرابی

وسوسه می کند مرا،خنده بی امان تو گُنَه کنم یا نکنم، با لب چون کمان تو

ادامه شعر
محمد مولوی

ممنوعه : شاعرِ ممنوعهِ ، شعرش ممنوعهِ ، اعتراض ممنوعه گاهی یک بیت شعر هم شاعرش را به بند می کشد ! محمد مولوی

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

ز دنیا کج بشین صاف بگو سخنت را که در طریقت اسلام دروغ گفتن گناه است ایمل حکیمی

ادامه شعر
ایمل  حکیمی

عادتم از روی تدبیر و نظر بی زر بود زین سبب تا روز هر شب خاک بر سر میکنم ایمل حکیمی

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا