تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
یزدان  ماماهانی

رسیـد فـرجـام سـال جـاری و شـوری نـمی‌بینـم در آن چـهارشنبـه می‌بینم ولی سوری نمی‌بینـم بـیاور هیـزم چـوب را و روشـن کـن بـسوزانـش زبـانـه می‌کـشـد آتـش ؛ ولـیک نـوری نـمی‌بـینـم بچرخان فشفشه یا سیم...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

دلم تنگ شده برات،برای بوی گردنت یادم میاد خاطرات، با،تویی که فراموش شدنی نیست دلم نبودنت همش شده بهونه، کی،کجا، بازم، بیام، ببینمت میخوام یادت بیا...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

همه وجود من بسته به تار موی تو تویی همه جان و تنم، تصدق، بلای تو نه هوسی نه زود گذر شدی نفس در، من گذر یعقوب پایمرد ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

هرگز نبود مرا دلیل، حاصل از این زندگی ???? تحریم بود همه ام ، محکوم به این زندگی از راه رسیدی ای غریبه از بهر آشنایی ...

ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

وابسته به تو ماه رخ لجباز شدم دلداده ی تو مغرور خوش اوا شدم چشم بسته شکار تویی مکار شدم بارها دام، تو دیدم و اگاه شدم به اکراه دل ، دیده انکار شدم من وابسته به تو بی احساس شدم بر حذر باش خنید...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«ظاهر فریب» در زمان آن سلیمان نبی روزگاری بوده، دشت خرمی در میان دشت خرم چشمه ای آب جاری بهر هر لب تشنه ای هدهدی آمد بنوشد آب سرد تا ز دل بیرون کند گرما و درد طفلکان را دیده بازی می کنند بازی...

ادامه شعر
طارق خراسانی

قصیده خراسان شامل ۲۳۴ بیت اثری از طارق خراسانی خراسان ای زمین ات گوهرستان سرایَت جلوه گاهِ عشق و ایمان زِ هجرت ای بلندآوازه ی دهر دریدم سال ها از غم گریبان طلوع دیده گر رنگ غروب است مرا آهِ جگر دیده س...

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

گلبنِ گلزارِ ولا فاطمه غنچهِ صد برگِ رسا فاطمه نکهت بستان رسالت تویی یاس گلستان صفا فاطمه آیه تطهیر به شان تو است کوثرِ قرآنِ هدیٰ فاطمه دختر نیک اخترِ ختم رسل بانوی تسلیم و رضا فاطمه گفته ...

ادامه شعر
یزدان  ماماهانی

بـه نـومـیـدی ، امـیـدوارانــه ؛؛ شـک کـن بـه حــال عـاقــل و دیـوانــه ؛؛ شـک کـن زمین تخت‌ست‌ وصاف یا بیضوی‌‌ شکل چه‌ فرمود و چه‌ گفت افسانـه؛ شک‌‌ کن چـه در انـدیـشــه یـا وهــم و خـیـالات : تــ...

ادامه شعر
شهریار  کاراندیش

آن که میگفت جدایی به معما برسد آن که میگفت تمامم به تمنا برسد کاش میشد که مرا در هوسی میرقصاند  مثل آن زاغ پنیرش به دهن میچرخاند گور بابای همه دغدغه هاتان ،بروید گور بابای همه سفسته هاتان ،بروید من ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم الله الرحمن الرحیم صلوات بر محمد و آل محمد (علیهم السلام) چنین گفت فرزند دهقان که من رسیدم به نزد امام رضا (علیه سلام الله) شرفیاب گشتم به فیض حضور در آن محضر پر ز نور و صفا دلم شد منور ز نور اما...

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

بیا ساقیا سوی بستانِ گل لبالب نما جام مستانِ گل مغنی بزن ساز عشرت همی شنو چهچۀ عندلیبانِ گل بیا نی نوازی کن ای خوش نوا بود همنوا با تو مرغانِ گل نخست ابتدا کن به حمد صمد که یکتا بود خالق ...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا 《جهانخواران》 چه جهانی ، پُر زِ فتنه و ، کین است زیرِ یوغ و ، سلطه ی شیاطین است راسِ آنانست آن ، " بُز ر گ شیطان" وعده ها و ، شعارشان دروغین است این " اَبَر جانیان" و هم ، جهانخواران خو...

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

ابتدا کردم به نام قادر دادار گل مطلعم گل خامه ام گل مصرع واشعار گل حمد گویم قادری را کو بود حی و قدیم ذکر او گل شکر او گل حمد آن بادار گل پس از آن آرم به لب نعت شه لولاک را اصل بستان رسالت احم...

ادامه شعر
ابوالحسن  انصاری (الف. رها)

سایه ای گرچه در دل و جانی دیدنت هم ندارد امکانی من ندانسته بودم آنجایی وازچه رو بی سبب هراسانی می دوم می دوم به دنبالت می روی می روی شتابانی آرزو می کنم که برگردی تومرا ارجمند جانانی درگلستان خاطر...

ادامه شعر
علی احمدی

حال ما چون برّه ای متواری از چنگال گرگ بی خبر از حال سگ هایی که شیون می زنند عاقبت چوپان تمام گلّه را در خون کشید قتلگاهی که رگ از حلقوم سوسن می زنند زاهدان مدّعی در پاکی و تقوا و زهد عشق را در مسل...

ادامه شعر
محمدشفیع دریانورد

هر کسی که امروز با تو خوب هستن نگاه بکن به چه دلیل خوبن عده ای بخاطر پول و مال تو بعضی بخاطر پست و مقام تو در این دوره آدم خوب کم هستن اگر پیدا کردی بدان فرشته خدان آدم خوب دیدی ، بدهید خبر تا بکنم...

ادامه شعر
علی روح افزا

" دردم از یار است و درمان نیز هم " غصه داریم از غمِ نان نیز هم عشق بازی کن اگر سرزنده ای زیر برف و زیر باران نیز هم گر چه غرق غم شدی ، دیوانه وار هِی بخند و هِی بخندان نیز هم شاد باش و خنده کن ...

ادامه شعر
بهرام داودپور

رفت... در نیمه های شب آنگاه که چشمان من غرق خواب بود بی خداحافظی بال زد و پرکشید ومن در خیال خود که باز او را میبینم در بی خبری دو روزه لعنت به آن ساعت اما که من غرق خواب بودم و تو برای یه نفس دست ...

ادامه شعر
سید مصطفی سامع

ای ابوالفضل قهرمان شجاع وی  ابر مرد رزمگاه  نزاع ای هلال منیر عالمتاب می دهد انجم از رخ تو شعاع ای علمدار  با وفای حسین وی به امرش تویی مطیع و مطاع بوسه بردست  تو علی می زد اشک شادی  بریخت گاه ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا