تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آرزو بیرانوند

نه حال ِ زندگی نه عشق و نه جنون اصلا بدون تو چی داره خونمون؟ رفتی ولی دلم از تو نمی بُره این جای خالیته که پیش من پُره توو انتظار ِ تو توو درد ِ خاطره بی خواب میمونن پلکای پنجره ابرا که می بارن عط...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

طرح بهم خورده ی زندگیمو خط بزن و یه شکل تازه رو کن خاطره ها رو پس بگیر از این عشق خودت رو توی لحظه جستجو کن! چه بی تفاوتم به چشم خیست چه بی بهونه باز داری می ری من وسط ف...

ادامه شعر
پریناز مخاطبی یزدی

تو را همانگونه هستی ندانستم که هستی همانگونه باش که هستی ،هستی تو هستیم هست تو را همانگونه که هستی میپرستم پرستیدنت را ستایش میکنم ...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

: دلم تنگه[/b] "دلم تنگه تو میدونی چرا از أدما سردم نمیشه با تو بد باشم نمیشه از تو برگردم دلم تنگه واسه بارون واسه شبهای تنهایی من از این شهر بیزارم تویی که کل دنیایی منوو گم کن تو این شبها ...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

کاشکی میشد قصه ی عشق همدم غصه ها نبود آخر عشق هیچ کسی  مثل تو قصه ها نبود شیرین و فرهادی نبود  لیلی و مجنونی نبود ترسی نداشتیم از کسی  عاشقی پنهونی نبود نه حرفی از گلایه بود  نه حتی فرصت واسه قهر ...

ادامه شعر
سعیدرضا خساره

هنوز برادرا با هم قهرن ساکت شدن یه سین هفت سینه فیلم و دیگه از سینما بردن این شهر دیگه دارالمجانینه آینده خنده دار شده امروز گذشته مون داره کوچیک میشه بچه توی توهماش داره با جک سوار تایتانیک میشه مر...

ادامه شعر
عارفه  رحیمی جعفری

در دلم اشوب بسیار است دلیلش را نمی دانم ته این قصه ی دلواپسی چیست؟ من اینش را نمی دانم سوالی در دلم دارم من از عشق جوابش را نمی دانم و بازم من به یاد طرّه ی مویت بیافتادم چرایش را نمی دانم کجای...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

قدیما رو یادت می یاد؟ کَف بینای اون پیرزن می گفت که خطِ دستامون به همدیگه نمی رسن دستامُ هِی می کشیدم به دیوارای آجُری خیال می کردم که می رن خطای دستم اون طوری خیابونای یخ زده، نگاهِ بارونیِ من ش...

ادامه شعر
فاطمه  مهری

بــی تــو ای مــاه تــمــام بــا شــب چــهارده چــه ڪــنــمــ شــعــلــه ی عــشــق تــو بــا فــصــل تــابــســتــان چــه ڪــنــمــ بــی تــو در ســردتــریــن روز و شــب ایــامــمــ ای نــبــودت ســرد...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

«تو زیبا ترین اشتباه منی» تو حواترین شکل یک آدمی باید از نگاهت یه پل بسازم تو عمق چشات زندگی ساختنی فاضله هاشمی بی فاصله ...

ادامه شعر
فاضله هاشمی

داری میبینی این روزا معنی انسانیت فرق داره فلسطین غزه یالبنان ایران نیست اوکراین رنگ شرق داره چراغا رو به سمت خونه ها رها کردن خداروشکر خونه هامون سیم برق داره باید خسته بشن سنگا تا طوفان الأقصی شه ک...

ادامه شعر
نوید مرشدی

دادی به دستم، دردی ز دوری زدی به قلبم، ناگه تو نوری ز درد دوری شدم روانی ز نور قلبم، منم فراری منم همان کس، که در تو غرقم تو بی تفاوت به زخم قلبم از آن دمی که هوای عشقت ز سر رها شد غمی ز چشمم، آهی ز ق...

ادامه شعر
محمد باقری

میدونم که پهنای شونم کمه تنم لاغره تو خودت دیده‌ای تنه تو توو آغوش من گم نشد تو آغوش مردونه هم دیده‌ای تو خیلی چیزا دست گرفتی همین میدونی که دل گُنده از هر کسم نترسیدم هرگز گواهم تویی اگه دست خالی و...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

مرغ سحر شادی سر کن روح مرا تازه تر کن با پر و بالت این قفس را بر شکن و زیر و زبر کن بلبل امید بر این شاخ پر گشا نغمه ی آزادی نوع بشر سرا وز نفست نغمه ی این خاک توده را پر گهر کن (۲) مرگ ظلمت، شور و ه...

ادامه شعر
حسین صداقتی

مهمونِ خونگی! بیا به سفره‌ی ِ جشنِ من و تنم تو خونه‌ای که تو هنوز قدغنی برای دشمنم تا شب هنوز شبه رو پوست سرد من لمس ستاره‌ باش! شرمِ حضورمو بگیر از من و به آیینه بپاش! میون غربت و حادثه‌ی تنم یک ب...

ادامه شعر
farid naderi

ای زیبای دست نیافتنی تو زیبای دست نیافتنی هنوز خودت که نه نمیدونی چقدر جذاب نشون میدی هر چی بگم تمومی کمه دل کندن ازت که نه نمیشه شک ندارم دنیا مثل تو زیاده ولی دل رو دلم مُهر دل نزده همش میخوام د...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۷) دیوونه دل نَکَن که دل بریدن برای عاشقا مثال مرگه مث اون شاخه ی رو دیوار نباش که فاصله اش بامرگ فقط یه برگه دیوونه جاده ها تموم نمیشن این عمر ماس که عابره همیشه میخواستم ازخدا که ازنگاهت ...

ادامه شعر
مژگان سلیمی

سلام این قلبه من دلتنگته هر روز بهت فکر میکنم چشمات شدن دنیایه من، دنیای من چشمات شدن حرفات همش تو گوشمه، عشقم تویی جون و دلم هرجا میرم هسی توام ، هرجا میرم هستی دورم... تو کل فکر و ذهن من اس...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

اتل متل پریدن تو آسمون دویدن رفتن به باغ ابرا گل ستاره چیدن اتل متل چه ماهه آینه اش حوض آبه لبش مثل گل سرخ لپاش رنگ اناره اتل متل چه خوبه بوسیدن روی ماه دستاش ستاره داره برای روی آفتاب اتل متل پاور...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

شاه پریا نشسته با بال های شکسته تو خونه راش ندادن تو حوض نقره جسته اشک می ریزه بهار بهار آه می کشه قطار قطار از پیشونی نوشتش از سرگذشت زشتش همش داره می خونه از سختی زمونه این جا که مهتاب نداره د...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا