- لیست اشعار
- قالب
- نو خسروانی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
بی تو تمام تن این خانه درد می کند بغض ِ خداحافظ؛ دلم را سرد می کند سیل ِسفر یک شبه،مرا مرد می کند!
ادامه شعرمرا بگیر به بوسه ای شکار کن برای بستنم گناه تازه ابتکار کن ببر به خلوتت مرا و احتکار کن
ادامه شعردانه چو مستانه با خاک همبستر شود؛ زخمه ی خورشید، مگر بر عطشش کارگر شود! تا بدرد جامه ی رسوایی و یکباره به عالم سر شود......
ادامه شعرآمد و در کمالِ ذوق؛در خلوتم خیره شد عاقبت اما،چشم های روشن ش تیره شد! بی بهانه رفت!غم یکسره برجهانم چیره شد...
ادامه شعربَغَلُم بُکُن؛ بگو کِ مالِ مِه هی ۰۰۰ بَحثِ مَحرَمُ نامَحرَم نین؛ تُ قول اتدادِن، بِه دادوم بِرَسی ٠٠٠ :)
ادامه شعرچه تنها ماندم و سوختم ، در این دنیای لاکردار که کس آخر نشد بر من ، سری صبر و کمی غمخوار جفا کردم ؟ خطا کردم ؟ نمیدانم ! نمیدانم ! فقط آهسته می گویم به خود ، که نیست حتی برای تو یک یار!! امیر ضیغمی...
ادامه شعرای که جان در خلوت پیر مغان در می بری چون همی باد خزان ، ریشه ز پیکر می بری بشنو این شعر ، کمی جان و دلت روشن شود بر سر این سنگ ، شاعر خفته جاویدان شود در بیابان وجودت ، آب شعر جاری شود تا که در جان می...
ادامه شعرباز گویم ز تو از درد دلم از همه سختی ، نهان شد مشکلم باز گویم ، ز غم و عشق و جفا که مرا گشته ز پیرات وفا چون قلم ، بر شعر جان زنم خنده و نوری ، بر دل سیاهی مشکل زنم شعر من ، همه میراث من و درد دلم می...
ادامه شعرمن نه آنم که تو گویی ،و نه اینم که توجویی من ، همه طبع شعرم ، درد دلم ، همه از یاد تو بود آشیان ، همه پیوسته به درد ، یکجا به دل پاک تو بود غم دل ، از زهر گفتار تو بود من همان سرگشته به خاکم ، من ه...
ادامه شعرگِله از دوست ، که اوست ، باعث درد دلم ، مرهم پوست غرق شعرم ، درهمه ازعالم اوست گِله از خلق کنم شِکوه از عالم جان حلق کنم چون به سهرابم ، دلم ، آرام جانم ، مشکلم نطق شعرم در سیاهی ، قلمم رو به تباهی عا...
ادامه شعردل همی گلایه از بهر وجودم می کند سور و سات عاشقی ، از من گدایی می کند چون بگفتم ، عشق این دل ، در بهر سرودم سبز هست عاشقی را ، چون طلب ، در شعر ، جانم نقش بست دل بگفتا ، پس من خراباتت شوم ، همچو مرغی...
ادامه شعردر سرم ، آشفته بازاریست می نویسم ، تا که جان در جان روحم ، سبز شود چون پرنده ، در وجودم ، آسمان یک رنگ شود می نویسم ، تا قلم کم سو شود تا که چشم دل ، از بهر شعرم ، کور شود امیر ضیغمی...
ادامه شعرچون غریبی بیکسم ، آهم ، خرابم ، دادم ، فقانم ، نیستم چون به ماهی ، مست آبم ، تشنه ام ،محتاج هیچکس نیستم چون به شاعر ، چشمه ام ، مستم ، خرابم ، هیستم چون به سایه ، روز را طی می کنم در جفای شب ، همی ا...
ادامه شعرعشق تو دریاست عشق من مثل یک جنگلی نور خورشید کویرت می کند ولی مرا پرورش می دهد مرا سر سبز می کند جنگل دل بی تو جنگلی با درخوان پژمرده از خورشید می گذرم از تو نه! فاصله ی من و تو فاصله ...
ادامه شعراز همه ره برفتم وُ راه تو شاه راه من با همه کس نشستم وُیار تو دلنواز من طبل وُ دُهل پَس زنید،صدای عشق نوای من روی تو بر ملا مرا رها زقید گشته من به شب مه نو ام تویی، ز فیض برنده نیز من برنده ای ب...
ادامه شعر«خورشید نگاه» در گذرگاه دوراهی چشمان خاموشت به تردید ایستادم پردهدار خورشید نگاهت " آن حریر پلکهایت " به ظرافت گشوده شد من ناگهان غرق روشنایی شدم تردید را با پوزخندی رها ...
ادامه شعروقتی زمانه تو را به دفترم خط زد... به رویای با تو بودنت دلم خوش کرد خوابهای من پراز مه شد به بارش باران در مرز هر پرچین چنان غرق درد است جهانم که در چشم مستم دمی خواب آرام نیامد ...
ادامه شعرصدای پای تو درسکوت دلم پیداست پا می نهی به عمق وجودم سرد میشوم سرد نمی توانم با تو قدم بزنم به تو نمی رسم...!هرگز...
ادامه شعر