شده در دام افتد موی وِلَت در عطرش شده بیخواب شوی هوس کنی لبخندش

عاشق مهرت نبودن مشکل است جانان من گر نباشی وای بر حال دل نالان من من پذیرفتم نبودی عاشقم ؛ اما چه سود؟! یاد تو گل کرده اما در تمام باورم === آرزوهایم درون سینه مانده بی صدا هق هقم در این دل بی کینه م...

دلم گرفته از همه دنیاواسم جهنمه سخته بگم ب هرکسی ازدردای توی دلم... فکر و خیالا تو سرم خسته و بی بال و پرم چیکار کنم نمیدونم... نمیدونم به کی بگم.... آروم نمیشه قلب من گرفته حکم جلب من میخواد برم بگ...

عنوان : گئتمه فـیکریندن آتیب عشقیمی سئوگیم گئتدسن قلـبیمده بیتن گـول لـری سولموش ائتدسن ایـــللر بــویو غــم «مهمان» اولار فیکریمده دردن قـــوتولار «صبــــرو قــــراریم» گئتمه سنـسیز اوره گین خو...

در صدایم نغمه ای سودا پر از شعر شب است تا که من لب تر کنم تا صبح غرق در تب است هر چه که پاشویه کردم این منِ دیوانه را این دو تا چشم تو چشمان تشنج آوری است هر چه گفتم قلبم از دیدار تو آبستن است عشق ...

میخواهم از نو قصه ای زیبا بسازم قصری برای تو پر از رویا بسازم دیدار مان باشد به وقت رویش گل بامن سفر کن زندگی  معنا شود دوست! امروز یا فردا دگر فرقی ندارد وقتی دلم از دوریت آشوب دارد من چشم خود را با...

گندم ترین بهانه امشب اسیر ساحت پائیز خود شدم رسواتر تر از همیشه گلاویز خود شدم رنگ جنون به خاطره ها از چه می زنی ای عشق اگر به فصل بهارم نمی بری ¤¤¤ جامانده ام دمی اگر از همرهان خود آواره ام به دایره ...

ای خُـــــــدای مـــنو هـــستی بــــۇ کــدرلر منــــــه بـــسدێ بــێر باخؽش سال منه سارێ یــک نــظر بــه مــن نـگا کـن دلِ مـــن پُـــر شـــده از غـــم آچ وْ رحــــمت قـــاپۇ هــردم کئچ اوْ کئچمێ...

ای یار تو را خدا نگهدار ای اشک زدیده دست بردار بگذار که رفتنش ببینم فریاد ز هجرِ یار فریاد ای دل به بلا سپار خود را بیگانه ز او شمار خود را روزت شده تیره چون شبِ تار صدداد از این جفا و بیداد بی یار...

یازیـــــق قلبــــیم ز فکـــرِ یــار

اوزون ایـــلدیر شـــده غمخوار

بــوتــون وارلیـــــق بــــدونِ او

به چشمانم چـو یک خوار است

سالیـــب دیلــدن مــرا ای...

سـئوگیم سنه بێر سؤز وارؽم هـر سؤز وارون سؤیله یارؽم اوْلـــــسا اگـــر بــێز آیــرؽلؽب بـــۇندان بـــئله آیــرؽ قــالاق اوْنــــدا اۆرک غـــمدن سـوْلار داێــم گــؤزۆم یاشـدان دوْلار نـێسکێل اوْلۇ...

آنها که دم از خدا و فردا زده اند آنها که دم از عزیز زهرا زده اند آنها که شدند ناجی مظلومان بر مردم خود ستم روا می دارند در مسلک خود پر از حدیث نابند خشنود که همچنان همه در خوابند اما شکم گرسنه خوابش...

تؤک ای ساقێ - جامؽ دوْلدۇر اۆرکـده درد - وَ غَــم بــوْلـدۇر چو مـار هَر روز - غَم ۇ حسرت اۆرک بـاشـین - چــالان اوْلــدۇ تـؤک ای سـاقێ - اێـچێم بـاده تـۆشـۆب نـازلێ - یــارؽم یـاده خــودَش رفـتُ...

دنیا بگو از ضجّه ی این شهر چه خواهی هر رهگذری دیده ببیند کشد آهی بیداد کند فقرو فلاکت بخدا؛ آه بی تاب شدم ؛ وای ازین روز تباهی گفتی تو صبوری کن و هرگز نکن عصیان حسی به درونم شده از فاجعه مهمان تا کی ...

زندگی این است اگر پس مرگ چیست؟ یک نفر راضی در این غمخانه کیست؟ هر که را بینی دلش پر غصه است شادی و بهجت شده گویی حرام یک نفر هر روز و شب در فکر نان آن یکی از بهر روزی جان کنان دیگری در حسرت و غم غوط...

جوانه از دل زمین می آید برای بخشش شمین می آید دوباره زندگی بهانه جویید سمَن شوید بهار نو پیدا شد درود دیگر از مراسمِ آیین نگاه ریز نسترن به نسرین طنین نغمه های ناز طوطی بلند گفت بهارمان مَحیا شد دوب...

او گَلن گونلَریمی - سن قارا ائتدین چاغیریب سئوگی منی - بس هارا گئتدین آندوسون الله یما - بو آیریلیقدان اِلَبیل ایلان کیمین - قَلبی چالیبسان نئجه گُل تَک سارال...

سئودیم بیرین - من بیر زَمان ----- + آلدی اَله - او بیر کَمان -----+ توتدو نیشان - قَلبیمی دوز -----€ بیر اوخ آتیب - ویردی یارا -----@ دَیجئگین اوخ - یاندی اورک -----+ ...

مثل پرنده ای تو پر کشیدی
رفتی ز بام خانه ام پریدی
حسرت این دلم چه ها که کرده
شبنم گل چکیده ای به بیشه

تنها منم به راه جاده دل
شیدا منم تو محبس محافل
از تو و ه...

عجیب این دل شده کاشانه تو درونم تکّه ای از دشنه تو مرا از دست این دل راحتم کن بیا پایان بده بر این جدایی فروغم بسته در راه ندامت امیدم بی تو در دست ریاضت ندارم رغبتی از فرط ماندن بیا اقرار کن بر آشنا...