- لیست اشعار
- قالب
- پریسکه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
گویند که آدم، یک بار عاشق میشود، اما من هر بار که میبینم میانِ پنجره تو را...
ادامه شعربرای دوست داشتنت، محتاج بودنت نیستم طبیعت من است دوست داشتنت
ادامه شعرچه اندازه،زیبا هستی را آینه،نشانت نمیدهد بیا و خودت را از چشم من تماشا کن
ادامه شعراین تقلا کردنم بیهوده است، نمیگذارد بهار دوستت دارم را در دلم پنهان کنم
ادامه شعراسمت که می آید، من ، به دورِ شهر می گردم، آنچنان، که پرنده ای با شنیدنِ نام بهار...
ادامه شعرآن کارتن خواب یادت است؟! همان که زیر آن پل میخوابید! دیشب خوابش را دیدم روحش، زیر پل صراط خوابیده بود...!
ادامه شعرگاهی یادت می اید و چنان در برم میگیرد که جان از تنم دور میگردد
ادامه شعربا آنکه خانه برایم تنگ میشود، اما عزیز میدارمش یادت، شب که از راه می رسد
ادامه شعر(۱) تو که باشی من که هیچ! فنجهای قفس هم عاشق میشوند...! (۲) ملالی نیست من و یک بغل واژه با خیال تو مشغولیم...! (۳) بوسههای باران را یک نفس سر میکشم میدانم تو در باران میرقصی دور از چشم مردم این...
ادامه شعراز زمستان انتظارت خیس است پشت پلک پنجره ها ______________ سرت را کنار بکش ای زمستان سایه دلتنگ آفتاب است ______________ دی ماه عشقت را با آهم گرم میکنم جای هرم آغوشت #زهرا_نادری_حوری ...
ادامه شعراگر روزی چیزی، آورد منو یادت بدان من اینجا هنوز تو را دوست دارم بی حضورت...
ادامه شعربیرون شدی از تن من همچو خونی در نبرد عشق و همچون آه از درد عشق. برو خوش باش و مستی کن با خود مهمان پرستی کن برو از درک عشق آموز برو در عالمت افروز چراغ آدم دیگر شریک شو در غم دیگر . که تو در خود نیاف...
ادامه شعر. پیش از این ساکن بود، دید که ما شروع به عشق ورزیدن کرده ایم شتاب گرفت، زندگی
ادامه شعرچه آسودگی هایی برهم ریخت و چه پیوند هایی از هم گسیخت اگر خوبی کردم بدی دیدم و اگر بدی کردن خوبی شنیدن جهان را از نوعی رنگ سرشتند و زنان را از دلی سنگ با خویشاند خویشتن داری با معنی نمودم و با بیگانه ا...
ادامه شعرما باید دستان هم را لمس کنیم، که کلمه ها بی کفایت اند، برای گفتن از این همه اندوه،
ادامه شعرآنچنان ، که دست من در دستهایت، ارام میگیرد باد سرگردان میان موهای رهایت
ادامه شعرمنظور خورشید از غروب کردن سپردن شب به نور چشمان توست ************ ای دل! تنگ نشو پای حوصله ام را میزنی ************* به آسمان نگاه نکن! چشمانت پرت می کند حواس ماه را ...
ادامه شعرکاش همه مرا نبرده بودی تا در نبودنت تکهای از خودم را به آغوش کِشم...!
ادامه شعرچگونه به خوابم بیاید وقتی هقهق گنجشک را شبانه مینوشم و خواب از سرم میپرد تا صبح...!
ادامه شعر