تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد مولوی

گریستن هر کسی در درون خود دردی دارد برای گریستن بهانه می خواهد یکی با آهنگی محزون یکی با دیدن صحنه ایی غمگین یکی با تصویر خاطره ایی از دیروز یکی بغض‌ش نمی ترکد یکی درون خود را می پاشد یکی روح خو...

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

فقط من از تو می گویم اگر ازماه یا ازراه می گویم اگراز گل ویا از مل می گویم اگر ازآسمان رنگین کمان یا کهکشان می گویم اگرازدرس ومکتب یا کلاس ،استاد می گویم  اگر از سنگ ودل یا ازدرخت می گویم ...

ادامه شعر
عنایت کرمی

سال نو را پر طراوت، خوش قدم با تنی سالم، دلی شادان هوایی پاک و تابان خالی از هر گونه غم خانه ای پر نور و پاکیزه مصون از هر الم سفره ای رنگین، لبی خندان نه در غربت! که در آغوشِ عطرآگینِ میهن میهنی آ...

ادامه شعر
بابک پولادی

به نقاشی می نگرم! همانگونه که به تو نگر کرده ام!! و سپس در خاطرم... تو را بر خیالم" تو را بر بوم دل تنگیم... تو را بر بوم نقاشی می کشانم!! همه رفته ی... رُخ زُلیخاییت!!! بابک_پولادی_...

ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

نیک میدانم یک مژه از پلک های چشم تو از تمام بیت های شعر من زیباتر است ای بلند آیینه، ای بلندا آفتاب برق آن چشمان تو میدرخشد نقره تاب به گمانم از حریر نور مهتاب روشنای چشم تو دیباتر است . #محم...

ادامه شعر
قاسم  لبیکی

سبز بادام سبز بادام به کلاغ شاخه تکان داد که بیا بر سر شاخه من لابلای سبزی پاک تنم لانه عشق و محبت بنا کن به صفا بشو همسایه‌ من ، تاج سرم ، هم سخنم گاه‌گاهی خبری آر ، تو از رقص بن...

ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

در واپسین دمی که پایان مرا همراه هست خواهم ایستاد به تماشای جهان و به یاد یاران و کمی بعد چشم در چشم خدا خواهم دوخت آخرین شعر خودم را با عشق به خودش خواهم گفت و در آغوش خوشش تا به ابد خواهم خ...

ادامه شعر
عنایت کرمی

یاد آمدم از خوابی، در یک شب مهتابی آن گاه که چشمانم، در بندِ تمنا بود آن گاه که محبوبی، خوش منظر و خوش قامت آرام ربود از من، چندان که دلارا بود آن ماه درخشنده، آن مطربِ چرخنده، در هیئت یک حوری دا...

ادامه شعر
محمدمحسن خادم پور

باز کن حنجره را به تماشا بنشین پنجره را لب بزن بر لبِ لیلای خودت گرم پرواز ببین شب پره را آنچه میخواهی را تور بنداز وُ بچین این همانی است که هر دفعه خدا گفت ببین تو توانائیِ دیدن داری ...

ادامه شعر
اخگر کرفکوهی

سرم در گریبان این کوچه‌ هیچ خیابانی گردن‌م نمی‌گیرد

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

پیشانی شبهایم تب دارد از هرم نبودنت چقدر تلو لو نگاهت به آسمان آن شبها دلگرمی داشت برای ستارگان که تازه چشمک زدن را یادگرفته و بالغ شده بودند این را از صدای خنده ستاره ای شرمگین که حیایش زب...

ادامه شعر
عنایت کرمی

دیشب ابری بود خوابم دست در دستِ خیالت مست و همپای نگاهت خواب می دیدم که با تو در تهِ باغی بلورین لابلایِ لاله هایی سرخ و زیبا شادمان، در پیچ و تابم غرق در آمال بودم لایق خورشیدِ بخت و اخترِ اقبال بود...

ادامه شعر
اخگر کرفکوهی
ایمل  حکیمی

چند سال است که من خرق تو شدم دیگر چی کنم که بهر تو بی پایان است ایمل حکیمی

ادامه شعر
مهدیه  باریکانی

من در نگاه روی او‌ ندید بدیدم جز به جز صورتش را همانند مجرم ها وارسی میکنم چون مگر آدم چند بار در عمرش آدمی را پیدا میکند که صورتش تمام خوشبختی ها و امیدها و شادی های زندگی اش را داشته باشد!؟ #مهدیه_ب...

ادامه شعر
الیاس  امیرحسنی

نمی خواهم تورا باضرب شعر و مدح زیبایی نگه دارم نمی خواهم تورا با التماس و اشک هایم نگه دارم همین که توبدانی تاابد من دوستت دارم همین کافی است همین که نام تو درقلب من باشد همین کافی است همین که ...

ادامه شعر
اخگر کرفکوهی
محمدهادی صادقی

«دلم از سنگ که نیست» دلم از سنگ که نیست چه کنم رنج زمان می شکند قامت من درد آن طفل یتیم گوشه ی کوچه ی سرما زده ای که به آغوش گرفته زانو ناله ای می آید لرزش دندانهاست که به هم می ساید عابری س...

ادامه شعر
مهدی سلمانی میاب

شعری دیگر در وصف صادق جان????❤️ رفیق عزیزم ، امیدوارم خوشت بیاد???? ????‍???? #صادق_خزایی ???? ❤️چه بگویم صادقم از نام نیکت ????که میگردم فدا بر نام نیکت ????ز صادق خوی خوب را من بدیدم ????چو صا...

ادامه شعر
اخگر کرفکوهی

نه رویی و نه بی‌چشم و رو آه ای چشم دو رو

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا